متولیباشی در قم، با مشروطه بدشمنی برخاسته و دستهای بر سر خود گرد آورده، جلوگیری از جنبش آزادیخواهان میکرد و بانجمن راه نمیداد، بمردم ستم دریغ نمیداشت. یکدسته بدادخواهی ازو بتهران آمده بودند و بارها در مجلس یاد بیدادگری او میرفت.
قوامالملک که حکمرانی شیراز از سالها در خاندان ایشان بوده و در فارس پیروان و زیردستان بسیار میداشت، با مشروطه دشمنی مینمود، و میان او و پسرانش با «انجمن اسلامی» و آزادیخواهان کشاکش سختی برخاسته بود. آزادیخواهان در تلگرافخانه گرد آمده، و قوامالملک و کسانش مسجد نو را جایگاه گرفته بودند. هر روز تلگرافهای ناله و فریاد میرسید و در مجلس بارها گفتگو بمیان میآمد. از اینسوی «انجمن اتحادیه فارس» که شیرازیان در تهران برپا کرده بودند، به پشتیبانی همشهریان خود برخاسته، در بهارستان چادر زده از مجلس دادخواهی میکردند.
مجلس بارها درباره اینها بدولت یادآوری میکرد ولی نتیجه دیده نمیشد، و همچنان میبود تا اتابک سررشتهدار گردید، و آن نویدها را دربارهٔ همراهی با مجلس داد، و چون در این زمینه پافشاری میرفت، برویه کاری با تلگراف حاجی آقا محسن و متولیباشی را بتهران خواست. قوام الملک را نیز از حکمرانی بر کنار گردانید. لیکن نتیجهای از اینها دیده نشد و آنان پروای تلگراف نمودند.
روز سهشنبه ۱۶ اردیبهشت (۲۳ ربیعالاول) که روز مجلس میبود در حیاط بهارستان هنگامهای بر پا گردید. شیرازیان که بدادخواهی در آنجا بست مینشستند امروز دستههایی از انجمنهای دیگر را هم بیاری خود خواندند. نیز ستمدیدگان قم و عراق که از دست متولیباشی و حاجی آقامحسن بدادخواهی آمده بودند بآنان پیوستند.
در اینهگام یکی از گرفتاریها ناخشنودی شاهسونان بغدادی از حکمران خودشان، پالکونیک روسی، میبود. پالکونیک که او را برای فرماندهی قزاقخانه بایران آورده بودند، حکمرانی ایل شاهسون بغدادی که در پیرامون ساوه مینشستند، نیز با وی میبود و تا میتوانست با مردم چیرگی و ستمگری دریغ نمیگفت. همچنین با سرکردگان ایرانی قزاقخانه دژ