توفیق بدهد با اولیای دولت تا برای افتتاح ابواب نیک بختی بروی ایرانیان بکوشند و این دولت و ملت قدیمه پنج هزار ساله ایران را باوج سعادت برسانند.
کارشکنیهای درباریان بدینسان مشروطه در ایران پدید آمد. ولی مردم بسیار دور میبودند و معنی و ارج آنرا نمیدانستند، و خود در مانده بودند که چکار کنند. یکی از سبکسریها در ایرانیان، بویژه در تهرانیان، آنست که همینکه یکی دو کسی بکاری برخاستند صدها دیگران بآن برخیزند. در این هنگام نیز صد کس شبنامه مینوشتند، و هر کسی دانستههای خودرا بیرون میریختند. بجای آنکه در پی یاد گرفتن باشند و بدانند مشروطه چیست، و اکنون که آن را بدست آوردهاند چکاری باید کنند، و از چه راهی پیش روند، میدان یافته بخودنماییها میکوشیدند.
مجلس چند گاهه هفتهٔ دو روز برپا میگردید. «نظامنامهٔ انتخابات» چند گونه نوشته شده بود و از رویهمرفتهٔ آنها یک نظامنامهٔ بهتری پدید آوردند و چنین نهاده شد که روز پنجشنبه چهاردهم شهریور (۱۶ رجب) بدستینه شاه رسد و در تهران ببرگزیدن نمایندگان پردازند.
ولی در این میان داستان دیگری رخ داد، و آن اینکه دانسته شد هواداران خودکامگی نومید نشدهاند و باین آسانی نمیخواهند دست از چیرگی بردارند، و شاه را پشیمان گردانیده اند و او از دستینه نهادن به «نظامنامه» باز میایستد، و فرمانی که داده شده آن را بگونهٔ دیگری معنی میکنند. از آنسوی شنیده شد عینالدوله که باوشان رفته بود بمبارک آباد آمده و گفته میشود بشهر خواهد آمد و باز کارها بدست او خواهد بود. از این داستان مردم شوریدند و کسانی میکوشیدند که «فتوی» از علماء برای بیرون کردن امیر بهادر و نصرالسلطنه و حاجب الدوله از ایران بگیرند.
در نتیجهٔ این هیاهو دولت ناگزیر شد، باز نرمی نماید و شاه در هفدهم شهریور (۱۹ رجب) بنظامنامه دستینه نهاد. از آنسوی دستور بعینالدوله فرستاد که آهنگ خراسان کند.