خود بمجلس شورایملی میفرستادند و ایشان در آنجا وزیران و کارگزاران عمده را بتأمین مقاصد نامشروع موکل حقیقی خود وادار میکردند.
بهمین جهت در تمام دورهٔ فرمانروایی قاجارها ادارات ایران در بدترین احوال بود و تعدی و ظلم و حقشکنی و رشوهخواری رواج کامل داشت و گذشته ازین وسایل پنهانی و حیف و میلها و بهرهیابیهای نامشروع که در آن زمان بآنها «مداخل» میگفتند کرارا دیده شده است که مامور دولت پولهای ابواب جمعی خود و موجودی صندوق محل خدمت خود را آشکار برداشته و کسی ازو نگرفته است.
ادارات رسمی ایران در سراسر این مدت بهیچوجه آن دلسوزی و وظیفهشناسی و حقپرستی را که لازمهٔ بنگاههای دولتی و کارگزاران دولتست نداشتهاند و بهمینجهت دولت در نظر مردم ایران مرکز بیدادگری و بیعدالتی و مامور دولت مظهـر زور و اجحاف و ستم بوده است و هر بلا و مصیبتی را از دولت میدانستهاند حق هم داشتهاند زیرا در عمر خود جز تعدی و اجحاف چیزی از مامور دیوان ندیده بودند و بهیچوجه دستگاه دولتی در صدد تهیهٔ وسایل آسایش و رفاه مردم کشور برنیامده است. در دورهٔ پیش از مشروطیت که اصلا قانونی در میان نبود و یگانه رسم معمول دلخواه و حتی هوی و هوس کارگزاران دولت بود و در دورهٔ مشروطیت هم که گاهی مجلس شورای ملی تشکیل میشد و یکی چند قانون ناقص بتقلید از قوانین اروپا وضع کرده بودند و بیشتر آنها با اوضاع ایران سازگار نبود تازه همان قوانین را دربارهٔ مردم ناتوان و بیکس اجری میکردند و متنفذان بهیچوجه تابع قانون نبودند و قانون تنها وسیلهٔ تازهای بود که برای غرضرانی بدست ماموران دولت افتاده بود.
در دورههای گذشته دامنهٔ تعدی ماموران دولت چنان بالا گرفته بود که در زبان مردم ایران مثل شده بود که «حکم حاکمست و مرگ مفاجاة»، یعنی حکم حاکم را با مرگ ناگهان برابر میدانستند و اجل معلق یا وبا و یا طاعون میپنداشتند. بارها پستترین مامور دولت یعنی فراش حکومت را تحصیلدار مالیه یا مامور سربازگیری و یا قراسوران (ژاندارم) وارد دهی شده و همهٔ مردم ده از دست او فرار کردهاند و هر سال گروه بسیاری از مردم ایران برای رهایی از شر ماموران دولت بکشورهای مجاور ایران مانند خاک عثمانی و روسیه و هندوستان هجرت میکردند و هرکس وسیله میداشت یا تبعه و یا تحتالحمایهٔ دولت بیگانهای میشد تا بدینوسیله خود و کسان و دارایی خود را حفظ کند.
بهمین جهت اصلاحات اداری را که در زمان شاهنشاه پهلوی شد باید اهمیت بسیار داد. یکی از مراحل این اصلاحات استحکام مبانی مشروطیت و حکومت ملی بود. مشروطیت در ایران در ۱۳۲۴ قمری برقرار شد و تا پایان دورهٔ سلطنت قاجارها بیست سال از آن میگذشت.
مشروطیت ایران در نختسین گام با مخالفت سخت دربار روبرو شد و هنوز دو سال از آن تاریخ نگذشته بود که مجلس را بتوپ بستند و مشروطیت را تعطیل کردند و