برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و نوشته‌های هرودوت دیده می‌شود، این است، که آمس‌تریس هیچ‌گاه مغضوب نشد و چندان بزیست، که به کهولت رسید. نوشته‌های اشیل در نمایش حزن‌انگیز «پارسی‌ها»۱ هم نمی‌رساند، که او مغضوب شده باشد. بنابراین ممکن است، که وشتئی زنی غیر از آمس‌تریس بوده و بعد زنی دیگر جای او را گرفته و در کتاب استر و مردخا، از جهت تقرّب بشاه، وشتئی را ملکه دانسته باشند.

مبحث ششم - قتل خشیارشا، خصائل او

قتل خشیارشا (۴۶۶ ق. م)

خشیارشا از جهت عدم بهره‌مندیهای متواتر، که در اوایل سلطنتش روی داد، بکلی فاقد اراده شد و جهان‌گیری را فراموش کرده در عیش‌وعشرت فرورفت. بزرگان پارس از این جهت، که در خط کشورگشائی افتاده و در هر سلطنت ممالکی به ایران ضمیمه کرده بودند، از سستی خشیارشا ناراضی گشته با نظر حقارت در او نگریستند. در این احوال اردوان رئیس قراولان مخصوص شاه کنگاشی بر ضد او ترتیب داده خواجه‌ای را میتری‌دات (مهرداد) در آن داخل کرد. کتزیاس اسم این خواجه را اسپاتامیترس۲نوشته. اردوان به دستیاری خواجۀ مذکور شب وارد خواب‌گاه خشیارشا شده او را در خواب کشت. پس از این واقعه نزد اردشیر، پسر سوّم خشیارشا، رفته او را از فوت شاه آگاه کرد و گفت، که قتل شاه کار داریوش پسر بزرگ خشیارشا است، او برای رسیدن بتخت این کار کرده و خود اردشیر هم در خطر است. سخنان اردوان چنان در مزاج اردشیر نوجوان اثر کرد، که او در حال برای کشیدن انتقام پدر و حفظ جان خود به سرای داریوش رفته بهمدستی اردوان و چند نفر از قراولان او را بکشت. پس از قتل داریوش، تخت به ویشتاسپ پسر دوّم خشیارشا می‌رسید، ولی، چون او ایالت باختر داشت، و غایب بود، اردوان اردشیر را بر تخت نشانید، با این مقصود، که چندی با او مماشات کند، تا موقع قتلش برسد و خودش تخت را صاحب


________________________________________

(1) - Eschile.,,Les Perses.

(2) - Spatamithres باید مصحّف (سپنت‌میثر) باشد، که بمعنی مهر مقدّس است. مهر، چنانکه بیاید، مورد پرستش بود.

تاریخ ایران باستان جلد ۱