این برگ نمونهخوانی نشده است.
رفت. پس از ورود، آرتااینت۱ زن داریوش را بقصر خود احضار کرد، زیرا در این زمان از مادر او منصرف و عاشق عروس خود گردیده بود. چیزی نگذشت، که قضیّه فاش شد و شرح آن چنین است: آمستریس۲ زن خشیارشا، که ملکه بود، پارچههائی رنگارنگ بدست خود بافته لباس گرانبهائی برای شاه تهیه کرد و خشیارشا از داشتن چنین لباسی غرق شعف گردیده و آن را پوشیده بدیدن آرتااینت رفت. بعد، در موقعی که فریفتۀ دلربائیهای این زن بود، بدو گفت، از من چیزی بخواه، تا هرآنچه خواهی بدهم. زن گفت: شاها، واقعا هرچه خواهم میدهی؟
________________________________________
(1) - Artaynte.
(2) - Amestris.
تاریخ ایران باستان جلد ۱