که ایرانیها بطرف قارّه یعنی آسیا رفتهاند، از اینکه بحریه از چنگشان دررفته مغموم شدند و بعد تصمیم کردند، که بطرف میکال بروند. پس از اینکه بساحل نزدیک شدند، لاتیخید رسولی فرستاد، که ینیانها را به همراهی با یونانیها ترغیب کند و مقصود او از این پیغام دو چیز بود: اگر این پیغام به ینیانها رسید و پارسیها از آن آگاه نشدند، که مقصود او حاصل شده، یعنی ینیانها را بعدم همراهی با پارسیها تحریک کرده و، اگر آگاه شدند، از ینیانها ظنین گشته آنها را بر ضدّ یونانیها بکار نخواهند برد. رسول پیغام را رسانید و برگشت (بهعبارتدیگر لاتیخید در اینجا همان کار کرد، که تمیستوکل در اوبه کرده بود. م.).
بعد یونانیها برای جنگ حاضر شدند و، چون پارسیها آنها را در این حال دیدند و نیز شنیدند، که پیغامی به ینیانها دادهاند، فورا اهالی سامس را خلع اسلحه کردند. سوء ظن پارسیها نسبت به آنها صحیح بود، زیرا اینها چندی قبل پانصد نفر آتنی را، که اسراء پارسیها بودند، خریده به یونان رجعت داده بودند. بعد از خلع اسلحه از اهالی سامس، پارسیها اهالی میلت را نیز مأمور کردند، راهی را، که به قلۀ میکال میرفت، حفظ کنند. این بهانه بود برای آنکه آنها را هم از محل جنگ دور کرده باشند. پس از این اقدامات پارسیها سپرهای خود را در یکجا جمع کردند، تا سنگری بسازند. از طرف دیگر یونانیها بنای تعرّض را گذاردند. هرودوت گوید: «در این موقع در ساحل یک (کادوسه)۱ پدید آمد و فورا در میان یونانیها خبری منتشر شد، مبنیبر اینکه در باسی یونانیها بر مردونیه غلبه کردهاند (برای فهم این گفتۀ هرودوت باید بخاطر آورد، که به عقیدۀ یونانیها هرمس۲ ربالنوع تجارت و پیغامبر خدای بزرگ عصائی داشت، که در بالا دارای دو پر بود و از پائین به بالا دو مار بآن پیچیده بودند (علامت اتّحاد) و یونانیها چنین عصا را نمایندۀ رسولان و اتّفاق دانسته کادوسه مینامیدند. م.) چیزی، که به اجازۀ خدایان پیش میآید، از علامات آن پیدا است. فیالواقع، روزی که پارسیها
________________________________________
(1) - Caducee.
(2) - Hermes(Mercure).
تاریخ ایران باستان جلد ۱