پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

چه پارسی‌ها در پناه سنگری، که از سپرها ساخته بودند، چنان باران تیر بر اسپارتی‌ها می‌باریدند، که یونانی‌ها را عاجز کرده بودند. چون مراسم قربانی دوام داشت و علائم آن برای جنگ مساعد نبود، بالاخره پوزانیاس روی خود را بمعبد ژونن کرده استغاثه کرد، که ربة النوع مزبوره نگذارد، امید سپاهیان او مبدل بیأس گردد. پوزانیاس مشغول استغاثه بود، که سپاهیان تژه از جا کنده بطرف پارسی‌ها یورش بردند. دعا و استغاثۀ پوزانیاس هنوز تمام نشده بود، که تفأل علایم مساعد برای جنگ نشان داد و لاسدمونی‌ها حمله کردند. پارسی‌ها پا فشردند و جدال در ابتداء در نزدیکی سنگر سپرها درگرفت.

پس از اینکه این سنگرها خراب شد، جنگی سخت مدت مدیدی در نزدیکی معبد سرس۱ دوام داشت و پارسی‌ها مدتی پا فشردند، تا اینکه یونانی‌ها موفق شدند آنها را از آن مکان خارج کنند. پارسی‌ها نیزۀ یونانی‌ها را از دست آنان گرفته می‌شکستند. هرودوت گوید (کتاب نهم، بند ۶۲) «در این روز پارسی‌ها نه از حیث زورمندی کمتر از یونانیها بودند و نه از حیث جسارت، ولی چون سبک اسلحه بودند و چابکی و احتیاط دشمن خود را نداشتند، تک‌تک، یا ده نفر ده نفر و بل بیشتر، حمله به اسپارتی‌ها می‌کردند و همه ریزریز می‌شدند (کتاب ۹، بند ۶۲).

از این گفتۀ هرودوت صریحا استنباط می‌شود، که اگر اسلحۀ پارسی‌ها محکم می‌بود، فائق می‌شدند، زیرا عده‌ای زیاد از آنها از جهت نداشتن اسلحه کشته می‌شدند، و حال آنکه جسارتشان بقدری بود، که نیزه را از دست دشمن ربوده می‌شکستند. بعد هرودوت می‌گوید (همان‌جا، بند ۶۳) «پارسیهائی، که در اطراف مردونیه بودند، فشاری سخت به یونانیها می‌دادند. او سوار اسبی سفید بود و خود شخصا با هزار نفر سپاهی زبدۀ پارسی می‌جنگید و تا او زنده بود، پارسیها در مقابل لاسدمونیها پا فشرده مردانه جنگیدند و عده‌ای زیاد از آنها کشتند، ولی پس از کشته شدن سردار مذکور این

________________________________________

(۱) - [۱]

  1. سرس (Ceres) به عقیدۀ یونانیها دختر ساتورن و ربّةالنّوع زراعت بود.