برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۵۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آتنی‌ها از مماطلۀ لاسدمونیها عصبانی شده سفرائی به اسپارت فرستادند. سفرای مگاریان و اهالی پلاته نیز همراه آنان روانه شدند. سفرا بعد از ورود به اسپارت به افورها، (که زمام امور را در دست داشتند. م.) چنین گفتند: «شاه ماد (یعنی پارس) حاضر است اراضی ما را ردّ کند و با ما اتحادی بر اصل مساوات ببندد و هر ولایتی را، که بخواهیم به ما بدهد، ولی، نظر بمراتب قدس زوس و از این جهت، که خائنین یونان نباشیم، این پیشنهادها را ردّ کردیم، اما اکنون می‌بینیم، که یونانیها نسبت بما خیانت می‌کنند. اعتراف می‌کنیم، که متحد شدن با پارسیها برای ما مفیدتر از جنگ با او است، با وجود این ما اتّحادی نخواهیم بست و نسبت بشما صادق هستیم. شما زمانی فوق‌العاده نگران بودید، که ما اتحادی با پارسی منعقد نکنیم، ولی همین‌که آمدید و احوال روحی ما را دیدید، یعنی دانستید، که ما بیونان خیانت نخواهیم کرد و ضمنا دیواری، که در برزخ کرنت می‌ساختید، باتمام رسید، دیگر به ما اعتنائی ندارید و، با وجود اینکه وعده کردید باتفاق مادر ب‌اسی با دشمن بجنگید، کاری نکردید و دشمن آتّیک را اشغال کرد.

این است، که آتنی‌ها نسبت بشما خشمناک می‌باشند و تقاضا می‌کنند، که هرچه زودتر قشون بفرستید، تا در مقابل خارجی پا فشاریم. چون ما بموقع ولایت ب‌اسی را اشغال نکردیم، حالا مناسب‌ترین میدان جنگ در ولایت ما در جلگۀ تراس است».

افورها نطق سفرای آتنی را گوش کرده گفتند، که روز دیگر جواب خواهند داد و بعد باز جواب را بروز دیگر محوّل داشتند. ده روز گذشت و در این مدت تمام پلوپونسی‌ها مشغول ساختن دیوار کرنت بودند و دیوار مزبور ساخته شد.

هرودوت گوید، جهت اینکه لاسدمونیها از شنیدن خبر ورود رسول مردونیه به آتن آن‌قدر مشوش شدند و بعد با خونسردی به وقایع یونان می‌نگریستند، جز این نیست، که در آن زمان دیوار کرنت ساخته نشده بود و لاسدمونیها از پارسیها فوق‌العاده وحشت داشتند، ولی حالا، چون این کار با تمام رسیده بود، تصوّر می‌کردند،

تاریخ ایران باستان جلد ۱