چون دید رأی پلوپونسیها غالب آمده، فورا از مجلس بیرون آمد و شخصی را سیسیننوس۱ نام، که غلام تمیستوکل و معلم اطفال او بود، در قایقی نشانده بطرف پارسیها روانه کرد، تا در آنجا موافق دستوری، که به او داده بود، رفتار کند.
این غلام، وقتی که به کشتیهای پارسی رسید، چنین گفت: «مرا رئیس آتنیها مخفیانه فرستاده، که بشما بگویم: او طرفدار شاه است و فتح شما را بیش از فتح آتن طالب. چون یونانیها میخواهند فرار کنند، اگر مایل هستید، فتح نمایانی کنید، فرصت به آنها ندهید و مطمئن باشید، که غلبه با شما خواهد بود، چه در میان یونانیها منازعه و اختلاف است و از یونانیها اشخاصی، که با شما همراهاند، با مخالفین شما جنگ خواهند کرد» غلام این بگفت و برگشت. پارسیها این حرف غلام را باور داشته مقدّمات جنگ را شروع کردند و، چون نقشۀ آنها بر این بود، که نگذارند، یونانیها فرار کنند، قوّهای به جزیرۀ کوچک پسیتتالی۲، که بین سالامین و قارّه واقع بود، پیاده کردند. جنگ میبایست در بوغازی روی دهد، که این جزیره در آن واقع است و داشتن قوّهای در اینجا برای کشتیهای آسیب یافته لازم بود. بعد پارسیها تمام شب را در نهان کار کردند، با این مقصود، که سالامین را محاصره کنند. در اینجا هرودوت باز از وقایع پیشافتاده گوید (کتاب ۸، بند ۷۷) وقتی که من راجع به وقایع فکر میکنم، نمیتوانم در صحت گفتههای غیبگویان تردید داشته باشم، زیرا آنها با این صراحت خبر داده بودند:
«وقتی که آنها (یعنی پارسیها) سواحل مقدّس دیان۳ و سینوزور۴ را با کشتیهای خود بپوشانند و شهر نامی آتن را غارت کنند، انتقام خدایان، اهانت، پسر جسارت را (یعنی خشیارشا پسر داریوش را. م.) که در خشم غوطهور شده و میخواهد تمام عالم باسم او باشد، دفع خواهد کرد. مفرغ با مفرغ مخلوط شود۵ و مارس (ربّالنوع
________________________________________
(1) - [۱]
(2) - [۲]
(3) - [۳]
(4) - [۴]
(۵) - [۵]