چنین است عقیدۀ هرودوت، ولی چنانکه از اخلاق و عادات اسپارتیها در موارد دیگر دیده میشود، جهت ماندن لئونیداس با سپاه اسپارتی در ترموپیل از اینجا بود، که او پادشاه اسپارت بود و موافق عادات اسپارتی، مردی که به جنگ میرفت، میبایست فاتح برگردد یا کشته شود. مادران اسپارتی، وقتی که اولاد خود را به جنگ مشایعت میکردند، به آنها میگفتند: «فرزند، با سبر یا بر سپر» یعنی فاتح شو و با سپر برگرد یا کشته شو، که روی سپر با افتخار نعش تو را به خانه آرند. بعد هرودوت گوید: «متحدین رفتند و فقط تسپیانها و اهالی تب با لئونیداس ماندند. اهالی تب برخلاف میلشان ماندند، زیرا لئونیداس آنها را مانند گروی نگاهداشته بود، چه یونانیها باین عقیده بودند، که اهالی تب باطنا طرفدار شاه پارس میباشند، ولی تسپیانها گفتند، که لئونیداس را تنها نخواهند گذاشت. چون روز شد، بامر خشیارشا قشون ایران حمله کرد و یونانیها از تنگ دور رفته بدفع حملات پرداختند. توضیح آنکه تا حال یونانیها بدو قسمت شده قسمتی دیوار تنگ را حفظ میکرد و قسمت دیگر بجای باریک آن رفته میجنگید، ولی حالا از جای باریک گذشته جلو رفتند و کشتاری مهیب درگرفت و عدّۀ زیادی از حملهکنندگان به خاک یا بدریا افتادند. با وجود این سران سپاه، چنانکه هرودوت گوید، با شلاّق سپاهیان را بپیش میراندند. زمانی در رسید، که نیزههای یونانیها تماما شکست و شمشیر بکار بردند. بالاخره لئونیداس و معروفین دیگر اسپارتی بالتمام کشته شدند و از بزرگان پارسی هم اینها افتادند: دو پسر داریوش آبراکوم۱ و هیپرانت۲. این دو پسر را داریوش از فراتاگون۳ دختر آرتان۴ داشت. آرتان برادر داریوش و پسر ویشتاسپ بود و، چون اولاد دیگری نداشت، تمام دارائی او با دخترش به داریوش رسید. دو برادر خشیارشا نیز کشته شدند. در سر نعش لئونیداس جدال درگرفت، تا آنکه بالاخره اسپارتیها نعش را ربودند. چون پارسیهائی، که از کوره راه حرکت میکردند رسیدند، بهرهمندی با پارسیها شد و شکل جنگ یونانیها تغییر کرد،
________________________________________
(1) - Abracome.
(2) - Hyperanthe.
(3) - Phratagune.
(4) - Artane.
تاریخ ایران باستان جلد ۱