گفته باشند، داستان مکان مقدس زوس لافیس تیانی۱ و جنگل آن را حکایت کردند.
(شرح این حکایت، اگرچه خارج از موضوع است، ولی چون میرساند، که پارسیها معتقدات یونانیها را محترم میداشتند و دیگر مینماید، که در بعض موارد یونانیهای قدیم قربانی انسان را جایز میدانستند، گفتههای هرودوت را ذکر میکنیم: مورّخ مزبور شرح این داستان را چنین نوشته (کتاب ۷، بند ۱۹۷): «به خشیارشا گفتند، که آتاماس پسر اال۲ با (اینو۳) سوء قصدی بحیات فریکسوس کرد و در ازای این جنایت اعقاب او بحکم غیبگوئی چنین سیاست شدند: اهالی آخه دخول بزرگتر این خانواده را به پریتانه۴ یعنی خانۀ پریتانها۵ که موسوم به خانۀ مردم بود، قدغن کردند و اگر بزرگتر با وجود این قدغن داخل میشد، او را قربان میکردند. عدۀ زیادی از خانوادۀ مزبور بممالک دیگر رفتند، زیرا نزدیک بود که آنها را گرفته قربان کنند. بعدها، اگر کسی از فراریان برمیگشت و توقیف میشد، او را به پریتانه برده قربان میکردند. به خشیارشا گفتند، که شخص قربانی را باطمطراق و دبدبه به قربانگاه میبردند و او را با نوارهائی، که دور سر حیوان قربانی میپیچند، تزیین میکردند و بعد او را در همین حال سر میبریدند. اعقاب سیتیسسور۶ پسر فریکسوس نیز چنین مجازات میشدند، زیرا او، که از کلخید برگشته بود، خواست آتاماس را از دست اهالی و قربان شدن نجات دهد و در ازای این اقدام اعقاب او برحسب حکم غیبگوئی بهمین مجازات محکوم شدند، جهت این بود، که اعقاب سیتیسسور مورد خشم خدا گشتند (نظری به صفحۀ ۷۴۹). خشیارشا پس از شنیدن این حکایت، وقتی که به جنگل این خدا نزدیک شد، از دخول در آن خودداری کرد، به لشکریان خود فرمود، که احدی داخل این جنگل نشود و خانۀ اعقاب آتاماس را مانند معبدی محترم داشت: چنین بود رفتار او در تسّالی و در آخه».
موارد دیگر این نوع گفتهها، که احترام خشیارشا یا سرداران او را بمقدسات یونانی
________________________________________
(1) - Zeus Laphystien.
(2) - Athamas fils de Eole.
(3) - Ino.
(4) - Prytanee. (پنجاه نفر سناتورهای آتن را چنین مینامیدند).
(5) - Prytanes.
(6) - Cytissore.
تاریخ ایران باستان جلد ۱