برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

افسانه‌های یونانی را برای تأیید پیشنهاد خود ذکر کرده باشد، ولی اگر در اوضاع و احوال آن زمان دقیق شویم، می‌بینیم که چندان هم غرابت ندارد، زیرا در دربار ایران و بخصوص در سارد، چه قبل از این جنگ و چه بعد از آن، همیشه عده‌ای زیاد از یونانیهای ناراضی اقامت داشتند و آنها برای پیشرفت خیالات خود و بهره‌مندی ایران در یونان تمام وسائل ممکنه را بکار می‌بردند و دور نیست، که در موقع فرستادن رسولی به آرگس، این نوع یونانیها، چون از عقاید اهالی آرگس مطلع بودند، پیشنهاد کرده‌اند، که رسولان چنین گویند و شاه هم، از آنجا که این افسانه مقصود او را تأیید می‌کرده، آن را پسندیده و دیگر باید در نظر داشت، که هرودوت، چنانکه گذشت، گوید: پارسی‌ها از گذشته‌های سایر مردمان خوب آگاهند. م.).

استمداد از پادشاه سیسیل۱

بعد مورّخ مذکور حکایت خود را دنبال کرده گوید: سفرائی که یونانی‌ها به سی‌سیل فرستاده بودند نزد گلن۲ جبار سیراکوز۳رفته به او چنین گفتند: «ما را لاسدمونیها و متحدین آن‌ها فرستاده‌اند، تا از تو بر ضد بربرها (یعنی خارجی‌ها) کمک طلبیم، چه یقین است، که تو از قشون‌کشی شاه پارس بیونان آگاهی و شنیده‌ای، که پس از اینکه پلی روی هلّس‌پونت ساخته و لشکر از آسیا به اروپا آورده، می‌خواهد حمله بیونان کند. هرچند، که او ظاهرا چنین می‌نماید، که قصد آتن را کرده، ولی در باطن بخیال تسخیر تمام یونان است. تو، که چنین توانائی و صاحب اختیار جزیرۀ سی‌سیل، در یونان هم سهمی بزرگ داری. بس لازم است، که به نجات‌دهندگان یونان کمک کنی، تا ما در مقابل دشمن پا فشاریم. اگر بعضی از ما خیانت کنند، برخی از کمک کردن دریغ دارند و فقط قسمت کوچکی بیونان باوفا بماند، بیم آن است، که تمام یونان معدوم شود. گمان مکن، که شاه پارس پس از غلبه بر ما به تو نخواهد پرداخت. تا وقت هست از این پیشامد برحذر باش. اگر بما کمک کنی، در واقع خودت را دفاع کرده‌ای. کاری که با فکر بشود، عاقبت نیکو دارد».

گلن در خشم شده چنین جواب داد: «یونانیها، این جسارت است، که مرا باتحاد


________________________________________

(1) - Sicile.

(2) - Gelon.

(۳) - سیراکوز در سیسیل واقع است.

تاریخ ایران باستان جلد ۱