پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

از جهانگیری او در اروپا گردد. خشیارشا پس از آن یک جام و یک صراحی زرّین و یک قبضه شمشیر پارسی، که بزبان مزبور آکی‌نانس۱ نامند، به هلّس‌پونت انداخت.

نمی‌توان گفت، که با افکندن این اشیاء خشیارشا می‌خواست هدایائی به آفتاب نثار کند، یا از تنبیه دریا پشیمان شده می‌خواست نیازی به او بدهد. پس از این مراسم، پارسی‌ها بعبور شروع کردند. از یکی از پلها پیاده و سواره نظام می‌گذشت و از دیگری، که بطرف دریای اژه (بحر الجزائر) بود، چارپایان باری و خدمه عبور می‌کردند.

مقدّم بر همۀ عابرین ده هزار نفر پارسی بودند، که بالتمام تاج گل‌هائی بر سر داشتند.

از عقب آنها لشکری مرکب از مردمان مختلف عبور کرد. این‌ها روز اوّل گذشتند.

روز دیگر اوّل سوارها و جنگی‌هائی گذشتند، که نیزه‌هاشان را پائین گرفته بودند.

افراد این قسمت هم تاج گل بر سر داشتند. بعد اسبهای مقدّس و گردونه مقدّس حرکت کردند، پس از آن خشیارشا و هزار نفر سوار و بعد از آن‌ها سایر قسمت‌های قشون. در همین حین کشتی‌ها هم بطرف ساحل مقابل روانه شدند. بیک روایت خشیارشا بعد از همه عبور کرد. در مدت هفت شبانه روز لاینقطع لشکر پارس از ترس ضربت شلاقها به اروپا می‌گذشت و گویند، که بعد از عبور خشیارشا یکی از اهالی هلّس‌پونت گفت: «ای زوس (یعنی ای خدای بزرگ) چرا تو بشکل پارسی درآمده و خود را خشیارشا نامیده‌ای؟ چرا برای اضمحلال یونان این‌همه مردمان را دنبال خود می‌بری؟ تو بی‌آنها هم می‌توانستی این کار بکنی».

معجزه‌های هرودوت

این مورّخ گوید (کتاب هفتم، بند ۵۶-۱۰۰) پس از عبور تمام قشون و قبل از حرکت آن از هلّس‌پونت معجزۀ بزرگی روی داد، ولی خشیارشا اعتنائی بآن نکرد، و حال آنکه تعبیر آن آسان بود. توضیح آنکه مادیانی خرگوشی زائید. معنای این معجزه این بود، که خشیارشا لشکری بیونان با جلال و حشمت می‌برد و در موقع مراجعت در همین‌جا با فرار جان خود را از خطر خواهد رهانید (معلوم است، که این گفته افسانه‌ایست، که بعد از جنگ ساخته‌اند و هرودوت آن را باور داشته. موارد این نوع نوشته‌های

________________________________________

(1) - [۱]

  1. Acinanes(Akinanes).