برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بحری ما را کم نمی‌داند و، اگر قوای جدیدی جمع می‌کردی، آن دو دشمن، که در نظر من‌اند، خطرناک‌تر می‌شدند. این دو دشمن خشکی و دریا است. اولا بنظر من چنین می‌آید، که این دریا در هیچ جا بندری بزرگ ندارد، که در موقع طوفان پناه‌گاه بحریۀ تو گردیده کشتی‌ها را از خرابی ایمن دارد. با صرف‌نظر از اینکه یک بندر کافی نیست و برای چنین قشون‌کشی بنادر زیاد در طول سواحلی، که می‌پیمائی، لازم است. چنین بندرهائی نیست و بخاطر آر، که حوادث انسان را اداره می‌کند، نه انسان حوادث را. چون یکی از دشمنان را نامیدم، دشمن دیگر را هم می‌نامم.

خشکی دشمن دیگر تو است، زیرا اگر هم این راه را بی‌مانع پیمودی، باز هر قدر پیشتر روی این دشمن قوی‌تر خواهد گردید. خیر کامل برای انسان وجود ندارد.

بنابراین، اگر هم به موانعی برنخوری، باز زمین برای تو گرسنگی تهیه خواهد کرد و هر قدر پیش‌تر روی، خطر آن بیشتر خواهد بود. مرد واقعی آن است، که هنگام گرفتن تصمیم ترسو باشد و تمام اتفاقات را در ترازوی عقل بکشد، ولی در حین اجرا دلیر.

خشیارشا چنین جواب داد: اردوان، فکر تو صحیح است، ولی تمام چیزها را نمی‌توان بیک اندازه در نظر گرفت. اگر بنا باشد، که در هر مورد هرگونه اتفاق ممکن را در نظر گیری، هیچ‌گاه نخواهی توانست کاری انجام دهی. بهر کار اقدام کردن و نصف بلیّات را تحمّل کردن به از آن است، که شخص از هر اتّفاقی بترسد و نخواهد بلیه‌ای را تحمل کند. از این نکته گذشته، اگر تو با هر چیز که می‌گویند، ضدّیت کنی، ممکن است، که مانند حریفت در اشتباه افتی و نتیجۀ هر دو یکی است. بالاخره آیا انسان چیزی را بتحقیق می‌داند؟ تصوّر می‌کنم، که نمی‌داند. اشخاصی، که تصمیم بر عمل می‌کنند، غالبا موفق می‌گردند و بعکس اشخاصی، که همه چیز را می‌سنجند، کندند و ندرتا بهره‌مند. تو خودت می‌بینی، که قویشوکتی پارس تا چه اندازه است.

اگر اسلاف من همه اشخاصی مانند تو بودند، یا خودشان چنین نبودند، ولی مستشارانی مانند تو داشتند، پارس هیچ‌گاه این قویشوکتی را به خود نمی‌دید. آنها رو بخطرات رفتند و دولت را باین اندازه قوی کردند. بهره‌مندی‌های بزرگ

تاریخ ایران باستان جلد ۱