این است مضمون نوشتههای هرودوت. بعد چنانکه بیاید، دمارات در دربار ایران بود، تا خشیارشا بتخت نشست و با این شاه بیونان رفت. از گفتههای هرودوت، که پائینتر بیاید، واضح است که دمارات میخواسته، اسپارت تابع ایران گردد و او پادشاه دستنشانده آن.
جنگ اوّل ایران با یونان
بقول هرودوت (کتاب ۶، بند ۹۴-۱۰۱): در خلال این احوال شاه پارس مشغول کارهای خود بود و یکی از خدمهاش دائما یادآور میشد، که شاه آتنیها را فراموش نکند.
طرفداران پی زیسترات هم همواره افتراء و تهمت به آتنیها میزدند. گذشته از تمام این جهات خود داریوش هم درصدد بود از موقع استفاده کرده یونانیهائی را، که آبوخاک نداده بودند، تنبیه کند. با این مقصود او مردونیه را از این جهة، که بهرهمندی نداشت، معزول کرده برای سرداری قشونی، که میبایست با ارتری و آتن جنگ کند، داتیس۱ نام مادی و ارتافرن پسر ارتافرن، یعنی برادرزادۀ خود را، معین کرد. دستور داریوش این بود، که سرداران مزبور اهالی ارتری و آتن را گرفته نزد او آرند. آنها به جلگه آلیانی۲ واقع در کیلیکیّه رفته با پیاده نظامی به عدّۀ زیاد، که خوب مسلح بود، در آنجا اردو زدند. چون بحریهای، که مردمان گوناگون تهیه کرده بودند، آماده بود، سپاهیان و اسبها را به کشتیها نشانده با ۶۰۰ کشتی تریرم۳ عازم یونیّه شدند. از اینجا آنها به هلّسپونت و تراکیّه متوجّه نشدند، بل از جزیرۀ سامس راه را برگردانیده از طریق دریای ایکاری۴ از جزیرهای به جزیرهای رفتند (مقصود جزائر سیکلاد است)۵ هرودوت گوید به عقیدۀ من سرداران مزبور این راه را اختیار کردند، تا از دماغه آتس، که باعث آنقدر خسارت قشون ایران در سال قبل شده بود، احتراز کنند. پارسیها در ابتداء به جزیرۀ ناکس پرداخته و آن را گرفته از اهالی، آنهائی را که فرار نکرده بودند، اسیر کردند. بعد، از این جزیره بجزائر دیگر رفتند و، وقتی که به جزیرۀ دلس،
________________________________________
(1) - Datis.
(2) - pl.Alienne.
(3) - Triremes (کشتیهای جنگی، که سه صف پاروزن داشت).
(4) - Icarie.
(5) - Cyclade.
تاریخ ایران باستان جلد ۱