برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

چرا باعث این شورش و مصائب گردیدی؟ گفت، جهت این بود، که داریوش می‌خواست فینیقیها را کوچ داده به خاک ینیانها برد و ینیانها را بجای فینیقیها بنشاند.

معلوم است، که هیس‌تیه دروغ گفت، چه داریوش چنین قصدی نداشت و مقصود هیس‌تیه این بود، که ینیانها را بترساند (همان‌جا، بند ۳). پس از آن هیس‌تیه نامه‌هائی چند به پارسیها، که در سارد بودند، نوشت. مکاتبه می‌رسانید، که پارسیها راجع به اغتشاشات با او مذاکراتی داشته‌اند. نامه‌ها را قاصد نزد ارتافرن برد و او بقاصد گفت، نامه‌ها را به صاحبانشان برسان و جواب آنها را نزد من آر. او چنین کرد و در نتیجه توطئه‌ای کشف گردید و ارتافرن چند نفر پارسی را اعدام کرد. چون نقشۀ هیس‌تیه اینجا هم نتیجه نداد، اهالی خیوس خواستند، که او از جزیرۀ آنها خارج شده به (می‌لت) برود. اهالی می‌لت، که تازه از دست آریستاگر خلاصی یافته بودند، نخواستند دوچار جبّار دیگری شوند و یکی از اهالی می‌لت زخمی بران او زد. پس از آن هیس‌تیه از شهر خود بیرون رفته باز به خیوس برگشت، ولی در آنجا هم موفّق نشد، کشتی‌هائی بگیرد. بعد بطرف می‌تی‌لن رفت و هشت کشتی از اهالی لس‌بس تحصیل کرده با آنها به بیزانس درآمد و در آنجا مانع از مراودۀ این محل با پنت (دریای سیاه) گردید. توضیح آنکه کشتیها را توقیف می‌کرد و فقط آنهائی را راه می‌داد، که مطیع او می‌شدند. در این احوال قشون پارس بطرف می‌لت حرکت کرده و اهالی می‌لت با ینیانها و اهالی لس‌بس و خیوس و سامس و فوسه و غیره برای دفاع متحد شده بحریه‌ای از ۳۵۰ کشتی تهیه کردند. پارسیها، چون دیدند بحریه آنها قوی است، خواستند بی‌جنگ می‌لت را تسخیر کنند و داخل مذاکره با جبابره‌ای، که بواسطه آریستاگر از می‌لت خارج شده بودند، گردیده چنین گفتند: اگر شورشیان متفرق و مطیع شوند، ما کاری با اهالی نخواهیم داشت، و الا پسران آنان را پس از فتح خواجه کرده دخترانشان را به باختر کوچ خواهیم داد. بر اثر این حرف نفاقی در میان شورشیان افتاد، چه عدّه‌ای پیش خود گفتند، که بر فرض اینکه ما بواسطه بحریه خود در این جنگ فاتح شویم، پارسیها دست

تاریخ ایران باستان جلد ۱