مملکت فیلهای عظیم الجثه و درختان خودروی گوناگون دارد، که از جمله آبنوس است.
اهالی این صفحه شکیل و دارای قامتی بلند و عمر درازند.
در باب صفحات غربی اروپا مورّخ مذکور گوید، که نمیتواند چیزی بگوید، زیرا اطلاعات صحیحی در این باب ندارد و گفتههای دیگران را هم نمیتواند باور کند.
مثلا میگویند رودی هست، که نامش اریدان است و به دریای شمال میریزد و کهربا را از آن رود بدست میآورند. نیز گویند، جزائری هست از سرب و سرب را از آنجا میآورند. بعد او گوید «البته در شمال اروپا طلا زیاد است، ولی نمیتوانم باور داشته باشم، که طلا را آریماسپها۱، یعنی مردمی، که در همه چیز شبیه سایر مردمانند ولی یک چشم دارند، از عنقاها میدزدند. کلیة من باور ندارم، که مردم یک چشم وجود داشته باشند».
این است مضامین نوشتههای هرودوت راجع به وسعت دنیای آن روز، یعنی قرن پنجم ق. م، از این نوشتهها و نوشتههای دیگر مورّخ مزبور روشن است، که دورترین کنارهای دنیای مسکون آنروز را او چنین میپنداشته: در مشرق - هند. در مغرب - یونان با مستملکات آن در ایطالیا، بعد شمال افریقا تا جبل طارق. در شمال - سکائیّه. در جنوب - حبشه. اگرچه بعض جاهای نوشتههای هرودوت، که در اینجا ذکر شد، چون شامل هند نبود، خارج از موضوع بود، ولی موافق جریان سخن مورّخ مزبور، از ذکر آن ناگزیر بودیم، بخصوص که این اطلاعات برای فهم وسعت دولت هخامنشی هم مفید است.
مبحث پنجم - شورش مستعمرات یونانی و کاریه و قبرس
مقدّمه
برای فهم وقایعی، که ذکر خواهد شد، لازم است نظری بطرز سیاست ایران در مستعمرات یونانی آسیای صغیر، که تابع ایران بودند، و باوضاع داخلی یونان اروپائی بیفکنیم.
________________________________________
(1) - [۱]
- ↑ Arimaspes (این کلمه را سکائی و بمعنی یک چشم دانستهاند).