برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

سپس هرودوت گوید: از تمام مردمان آسیا، که معلوم‌اند، هندیها شرقی‌ترین آنها هستند و اراضی، که بطرف مشرق از هندیها واقع است، حاصل‌خیز نیست، زیرا عبارت است از کویرهائی، که از ماسه پوشیده. (از این نوشتۀ هرودوت معلوم است، که مقصود او از هندیها پنجاب هند بوده زیرا از این قسمت هند بیابانهای لم‌یزرع بطرف مشرق امتداد می‌یافته. م.). طوایف هندی پرجمعیت‌اند و به زبانهای مختلف حرف می‌زنند. بعض آنها چادرنشین‌اند و برخی شهری و ده‌نشین. عده‌ای از آنها در باتلاقها مسکن دارند و قوتشان ماهی خام است. صید ماهی در کرجی‌هائی، که از نی ساخته‌اند، بعمل می‌آید. تمامی کرجی را از یک بند نی‌ها می‌سازند. این هندیها لباسی دارند، که از جگن (نی بوریا) می‌بافند. نی‌ها را از کنار رودها بدست آورده و خرد کرده از آن لباسی مانند حصیر می‌بافند و چنین لباسی را مانند جوشن در بر می‌کنند.

هندیهای دیگر، که بطرف مشرق از هندیهای صحراگرد مسکن دارند، به پادی موسوم‌اند و قوت آنها گوشت خام است. گویند، که اخلاق و عادات آنها چنین است:

اگر کسی از طایفۀ آنها، مرد یا زن، مریض شود، مردانی، که دوستان مریض بشمار می‌روند، مریض را، اگر مرد باشد، می‌کشند و در این موقع می‌گویند، که اگر این کار نکنند، از گوشت مریض بواسطه مرض همواره خواهد کاست. در این مواقع مریض ناخوشی خود را انکار می‌کند، ولی دوستانش حرف او را نمی‌پذیرند و بعد از کشتن او گوشتش را بین خودشان تقسیم می‌کنند. چنین است نیز رفتار زنان با زنان ناخوش. پیرمردان را هم کشته گوشت آنها را تقسیم می‌کنند، اگرچه عدۀ کسانی که بسن کهولت رسیده باشند، کم است، زیرا، همین‌که ناخوش شدند، آنها را می‌کشند.

بعد مورّخ مذکور گوید (همان‌جا، بند ۱۰۰) هندیهای دیگر عاداتی دیگر دارند: جانداری را نمی‌کشند، تخم نمی‌افشانند، مسکن ندارند و قوتشان علف است.

در صفحۀ آنها علفی است، که میوه‌اش در پوست است، و به بزرگی دانۀ ارزن. این علف خودروست و این هندیها میوۀ آن را جمع کرده و پخته با پوست می‌خورند.

تاریخ ایران باستان جلد ۱