برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۲۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

روز دیگر ایرانیهای ضعیف چون دیدند، که آنها را به خودشان واگذارده‌اند، دستهای خود را بطرف سکاها دراز کرده امان خواستند و سکاها از قضیه آگاه شده بتعقیب قشون داریوش پرداختند، ولی، چون بهتر از پارسیها راه‌ها را می‌شناختند، از راه نزدیک حرکت کردند و، بی‌اینکه به پارسیها برخورند، زودتر از آنها به ایستر رسیدند. پس از آن به ینیانها چنین گفتند: «دو ماه مدّتی، که برای شما معین شده بود، سرآمده. حالا پل را خراب کرده بوطن خودتان برگردید و از آزادی خود برخوردار گشته خدایان سکائی را شکر کنید. آن‌کس، که آقای شما بود، حالا دیگر از دست ما جان بدر نبرد. ینیانها مجلسی برای مشورت آراستند. میل‌تیاد۱ رئیس دستۀ خرسونس۲ که در هلّس‌پونت واقع است، عقیده داشت، موافق نظر سکاها رفتار شود. در ابتداء ینیانها این عقیده را پسندیدند، ولی‌هیس‌تیه۳، که یکی از جبابره بود، گفت: ما اگر حالا هرکدام امیر شهری هستیم از پرتو داریوش است، و الاّ در هر قسمتی از یونان حکومت ملی را بر حکومت یک نفر ترجیح می‌دهند. بنابراین، اگر داریوش مضمحل شود، بر ضرر ما خواهد بود این نطق باعث شد، که حضار از عقیدۀ اوّلی برگشته با هیس‌تیه همراه شدند.

شش نفر از جبابرۀ هلّس‌پونت و چهار نفر از جبابرۀ ینیانی و یک نفر از جبابرۀ االیانی، که در اینجا بودند رأی دادند، که بمانند و پل را خراب نکنند، ولی باین شرط: قسمتی را از پل، که بساحل سکائی اتصال دارد، تا یک تیررس با دو مقصود خراب کنند. اوّلا تا سکاها ببینند، که یونانیها موافق میل آنها رفتار کرده‌اند و به قوّۀ جبریّه متوسّل نشوند و دیگر آنکه به این طرف ایستر تجاوز نکنند.

پس از آن هیس‌تیه به سکاها جواب داد، ما چنان کنیم، که شما خواهید و خودتان می‌بینید، که یک قسمت پل خراب شده است. حالا شما زود برگردید و پارسیها را معدوم کرده انتقام خود و ما را از آنها بکشید. سکاها حرفهای هیس‌تیه را باور کرده بقصد حمله به پارسیها شتافتند، ولی آنها را نیافتند، چه قشون پارس


________________________________________

(1) - Miltiade این همان کسی است، که بعد در جنگ ماراتن رئیس قشون یونانی بود.

(2) - Chersonese.

(3) - Histiee.

تاریخ ایران باستان جلد ۱