پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۰۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

چنین است: پس از مرگ او فورا گودال چهارگوشی می‌کنند، شکم پادشاه متوفی را دریده از کندر و ادویۀ معطر دیگر پر می‌کنند و بدن او را موم می‌گیرند، بعد این جسد را حرکت داده به قسمتهای مختلف مملکت، که تابع پادشاه است، می‌برند، تا به انتهای مملکت، که موسوم به صفحۀ گرّها است، می‌رسند. در آنجا جسد را در مقبرۀ پادشاهان سکائی دفن می‌کنند، بعد یکی از زنان غیر عقدی پادشاه را با شربت‌دار، آشپز، مهتر، خدمۀ نزدیک و قاصد او خفه کرده دفن می‌کنند و پس از آن اسبها و نخستین‌زاده‌های حشم او را کشته با طلاآلات پادشاه دفن و تپه‌ای از خاک روی قبر می‌سازند. هر قدر این تپه بزرگتر باشد بهتر است (این تپه‌ها حالا معروف به کورگان است و در آن حفریاتی می‌شود، هرودوت در ضمن این حکایت بطور معترضه گوید، که سکاها مس و نقره استعمال نمی‌کنند. م.). اشخاصی، که باستقبال جسد پادشاه متوفی می‌آیند، به علامت عزا قسمتی از گوش خود را بریده زلف‌ها را می‌چینند و بدست راست، پیشانی، دماغ زخمهائی می‌زنند و تیرهائی بدست چپ می‌نشانند. پس از انقضای یک سال سکاها چنین می‌کنند: پنجاه اسب از طویله پادشاه بیرون آورده می‌کشند، بعد پنجاه نفر از خدمۀ پادشاه متوفّی، که اصلا سکائی هستند، برگزیده بقتل می‌رسانند و جسد این پنجاه نفر را بر اسبها استوار کرده بدین ترتیب سواره نظامی آراسته دور قبر پادشاه می‌دارند. این است مراسم دفن پادشاهان سکائی، ولی سائر مرده‌ها را روی عرابه‌ای گذارده نزد اقربای نزدیک او می‌برند، هرکدام از آنها ضیافتی ترتیب می‌دهد و میّت هم سهمی از مأکولات و مشروبات می‌برد. این حرکت مرده از جائی به جائی چهل روز طول می‌کشد و بعد او را دفن کرده سر و تن را می‌شویند. در اینجا هرودوت از حمام‌های سکاها توصیفی کرده بعد می‌گوید (کتاب ۴، بند ۷۶): «سکاها مانند سائر بربرها از اخذ عادات و آداب سائر ملل، چه یونانی باشد و چه غیر آن، قویّا احتراز می‌کنند و قضیّۀ آناخارسیس نامی را مثل می‌آورند. این شخص، که در یونان و جاهای دیگر بسیار سیاحت کرده بود، مردی حکیم بشمار می‌رفت، ولی، وقتی که بوطن