برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

برده در پایتخت به کارهای شاقّه می‌گماشتند، یا آنها را بولایتی می‌فرستادند. در موارد دوّمی چون اینها از اهل ولایت یا بلد نبودند، حاکم آسوری استفاده‌های گوناگون از آنها می‌کرد. در واقع می‌توان گفت، که اینها منبع دخل حاکم بودند، امّا مملکت مفتوح را، پس از چپاول و خرابی، به یکی از ممالک هم‌جوار ملحق می‌کردند، بی‌اینکه تشکیلاتی به او داده باشند. روی‌هم‌رفته سیاست آسور برای حفظ ممالک و ولایات این بود، که مملکت مفتوح را ضعیف کند، تا مردم رمقی برای شورش نداشته باشند و خراج خود را مرتبا بپردازند. کوچانیدن اهالی و غارت و خرابی هم از این نظر بعمل می‌آمد، و لیکن، با وجود این سختیها، مقصود دولت آسور حاصل نمی‌شد، چه تاریخ آسور پر است از یاغی‌گری و شورشها در ممالک تابعه، چنانکه می‌بینیم، تقریبا در بهار هر سال پادشاه آسور به سمتی برای سرکوبی شورشیان روانه است. جهت آن حکامی بودند، که دولت آسور معین می‌کرد، بی‌آنکه اعمال آنها را تفتیش کند و این حکام خود سر و مطلق العنان آنچه می‌خواستند می‌کردند. ترتیبات اداری آسور از زمان تیگلات‌پالسر سوّم در دنیای آن‌روز شیوع یافته کم یا بیش سرمشق دیگران گردید. حال بدین منوال بود، تا اینکه آریانهای ایرانی روی کار آمدند و کوروش بزرگ، چنانکه از اعمال او پیداست، طرزی دیگر از حیث رفتار با ملل تابعه پیش گرفت. چون در این باب آنچه مقتضی بود، در جای خود گفته شده، تکرار زیادی است. همین‌قدر باید بخاطر آورد، که رفتار کوروش طرز نوینی بود، که در عالم آن‌روزی داخل شد، ولی جهان‌گیریهای او بوی مجال نداد، تشکیلاتی به ممالک تابعه بدهد، اگرچه کزنفون، چنانکه ذکر شد، بعض تشکیلات را از او دانسته. پس از او کبوجیه بتخت نشسته تمام مدّت کوتاه سلطنت خود را باز به جهانگیری صرف کرد و بعلاوه مرضی، که هرودوت به او نسبت می‌دهد، مانع از آن شد، که روش کوروش را پیروی کند. این بود، که داریوش پس از فرونشاندن شورشهای داخلی به این کار اساسی پرداخته شاهنشاهی ایران را به ایالاتی تقسیم کرد و برای هریک تشکیلاتی مقرّر داشت. منبع اطّلاعات ما

تاریخ ایران باستان جلد ۱