پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۴۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و گوید، که چرا ستایش او فوق‌العاده نیست و، اگر ستایش فوق‌العاده باشد، باز ناراضی است، چه گوینده را متملق می‌داند. مهم‌تر از همۀ این نکات آنکه، او بر ضد عاداتی است، که از دیرگاه پاینده است: بناموس زنان تعدی می‌کند و بی‌محاکمه مردم را می‌کشد. اما حکومت مردم، اوّلا این حکومت اسم خوبی دارد، که تساوی حقوق است (ای زن می۱، چنانکه هرودوت نوشته) و دیگر اینکه مردم کارهائی را، که مالک الرّقاب می‌کند، مرتکب نمی‌شوند. انتخاب مستخدمین دولت به قرعه است، هر شغل مسئولیتی دارد و هر تصمیم را بمجلس رجوع می‌کنند. بنابراین پیشنهاد می‌کنم، که حکمرانی یک نفر را ملغی کرده ادارۀ امور را به مردم واگذاریم. اهمیت در کمّیت است». چنین بود عقیده اتانس.

مگابیز عقیده به اولی گارشی۲ داشت (یعنی به حکومت عدّۀ کمی) و چنین گفت:

«با آنچه اتانس در باب حکومت یک نفر گفت، من موافقم، ولی او در اشتباه است از این حیث، که پیشنهاد می‌کند حکومت را بدست مردم بدهیم، و حال آنکه چیزی خود سرتر و پوچ‌تر از رجّاله نیست. محال است، که مردم خود را از خودسری حکمرانی نجات دهند، برای اینکه اسیر خودسری رجّاله گردند، چه اگر جبار۳ کاری بکند، باز معنائی دارد، ولی کار مردم پوچ است. بالاخره چه توقعی می‌توان از کسی داشت، که چیزی یاد نگرفته، خودش هم چیزی نمی‌داند و مانند سیلی بی‌فهم و شعور خود را به این کار و آن کار می‌زند؟ حکومت مردم را باید اشخاصی پیشنهاد کنند، که دشمن پارسیها هستند، ولی ما عدّه‌ای را انتخاب می‌کنیم، که لایق باشند و حکومت را به آنان می‌سپاریم. در این عدّه خود ما هم داخل خواهیم بود. تصمیم بهترین اشخاص البته بهترین تصمیم است». چنین بود رأی مگابیز. سوّمین کسی، که حرف زد، داریوش بود و چنین گفت:

«من گمان می‌کنم، که عقیدۀ مگابیز راجع به حکومت مردم صحیح است، ولی در باب حکومت عدّۀ قلیل ناصحیح. از سه طرز حکومتی، که ما پیشنهاد می‌کنیم،


________________________________________

(1) - [۱]

(2) - [۲]

(3) - [۳]

  1. Isonomie.
  2. Oligarchie.
  3. Tyran.