پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۲۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

باشی؟ و حال آنکه، از تمام دارائی انسان، خانه از هر چیز عزیزتر و مشروع‌تر است.

آیا تصوّر می‌کنی، ما می‌توانیم بی‌شرمساری ببینیم، که تو در معرض ناملایمات هوائی، و حال آنکه ما در خانه‌های مسقّف مسکن داریم و معیشت ما به از زندگانی تو است؟». همین‌که کری‌سان‌تاس این بگفت، همه دست زدند. بعد کوروش بقصر رفت و ثروت سارد را بدانجا بردند. کوروش در حین ورود گرازی را برای هستیا۱ و گرازی دیگر برای شاه زوس و خدایان دیگر، که مغها معین کرده بودند، قربانی کرد (مقصود کزنفون از شاه زوس خدای بزرگ یونانیها و از هستیا خدای اجاق خانواده است، که رومیها وستا می‌نامیدند. م.). بعد کوروش بترتیب کارهای دیگر پرداخت و، چون می‌دید، که بر مردمانی بسیار حکومت دارد، در بزرگترین شهر عالم اقامت خواهد کرد و اهالی آن با او بهمان اندازه ضدّند، که مردمی نسبت به پادشاهی می‌توانند مخالف باشند، قراولانی برای حفاظت خود معین کرد و، چون می‌دانست، که شخص در موقع غذا خوردن و خوابیدن بیش از هر موقع دیگر در معرض خطر است، او بفکر یافتن اشخاصی امین برای این مواقع مختلف افتاد و پیش خود گفت: نباید خود را بشخصی سپرد، که دیگری را بیش از کسی، که مأمور حفاظتش است، دوست دارد. کسانی، که اولاد و زن یا محبوبی دارند و با آنان دمسازند، بالطبع آنها را از سایرین عزیزتر می‌دارند، ولی خواجه‌ها، چون این نوع محبت را به کسی نمی‌ورزند، نسبت به اشخاصی، که آنها را بی‌نیاز می‌کنند، از دست ظالم می‌رهانند و به افتخاراتی می‌رسانند، بی‌اختیار باوفایند. بعلاوه، چون عادتا خواجه‌ها را پست و حقیر می‌شمارند، آنها آقائی لازم دارند، که در تحت حمایت او باشند. کسی نیست، که در هر موقع نخواهد خشونت بیک نفر خواجه نشان دهد، مگر اینکه بداند، دستی نیرومند او را دفاع می‌کند و دیگر آنکه، اگر خواجه‌ای نسبت به آقای خود باوفا است، این آقا او را برای مقام مهمی غیر لایق نخواهد دانست. امّا اینکه غالبا گویند، خواجه‌ها ترسواند، این مطلب بمن ثابت نشده. چون اسبهای تند و سرکش را اخته کردند،

________________________________________

(1) - [۱]

  1. Hestia.