برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

گفت، که اسناد و سالنامه‌های بابلی دروغ است و نوشته‌های هرودوت، که تقریبا صدسال بعد از این وقایع تنظیم گشته صحیح. جهت این روایت هرودوت باید از اینجا باشد: بابلی‌ها از راه دادن کوروش به بابل بعدها پشیمان شده‌اند و، چون تقصیر از خودشان بوده، در ازمنۀ بعد این افسانه را اختراع کرده‌اند و هرودوت هم از قول بابلی‌ها آن را ضبط کرده، بخصوص که با حسیات مورّخ مزبور نسبت به پارس و پارسیها موافقت داشته. اگر هم برگردانیدن رود فرات حقیقت داشته، برای تسخیر بابل نبوده، چنانکه پولی‌بیوس گوید (کتاب ۴، بند ۳۰): «بعضی گویند که فرات را گبریاس (گئوبروو) والی برگردانید، تا مملکت بابل را آب آن غفلتا فرونگیرد».

نوشته‌های برس

مورّخ کلدانی شرح این واقعه را خیلی مختصر نوشته و مضمون روایت او چنین بوده: در سلطنت نبونید دیوارهای بابل را، که در ساحل فرات است، خوب ساخته بودند و از آجر و قیر بود. در سال ۱۷ سلطنت او کوروش شاه پارس، که سایر قسمت‌های آسیا را تسخیر کرده بود، با قشون زیاد به مملکت بابل درآمد. نبونید، همین‌که از واقعه آگاه شد، با قشونی باستقبال او رفت و جنگید، ولی، چون شکست خورد، با عدۀ قلیلی فرار کرد و بشهر (برسیپ۱) پناهنده شد. کوروش بابل را گرفت و امر کرد دیوارهای بیرونی شهر را خراب کردند، زیرا گمان می‌کرد، که شهر به یاغی‌گری مایل است و گرفتن شهر مشکل. بعد او بطرف برسیپ راند و نبونید را محاصره کرد. چون او نتوانست در مقابل محاصرین پا فشارد، تسلیم شد. کوروش با او با رأفت رفتار کرده بکرمان تبعیدش کرد، تا در آنجا سکنی گزیند. نبونید در آنجا تا آخر عمرش بزیست و در همان‌جا درگذشت.

زاید نیست گفته شود، که جنگ کوروش با نبونید در برسیپ موافق سالنامه‌های بابلی نیست، زیرا موافق سالنامه‌های مزبور، بابل بی‌جنگ به گئوبروو، سردار کوروش و والی گوتی‌ها، تسلیم شد.


________________________________________

(1) - Borsippe.

تاریخ ایران باستان جلد ۱