پس از آن سردار پارسی ساخلوی در فریگیه گذارده با سپاه خود وعدۀ زیادی از سوار و پیادۀ سبک اسلحۀ فریگی بیرون رفت، زیرا کوروش چنین دستور داده بود:
«بعد از ملحق شدن قشون آدوسیوس به سپاه هیستاسپ، از اهالی فریگیه آنهائی را، که مطیع میشوند، با اسلحه نزد من آرند و کسانی را، که تمکین نمیکنند، خلع اسلحه کرده با فلاخن عقب قشون حرکت دهند».
پس از آن کوروش ساخلوی نیرومند از پیاده نظام در سارد گذاشته با کرزوس و با عرّابههای زیاد، که پر از اشیاء گرانبها بود، حرکت کرد. کرزوس قبل از حرکت فهرستی از اشیاء هر گردونه نوشته به کوروش داد و گفت: «بوسیلۀ این فهرست تو خواهی دانست، کی اشیاء تو را حفظ کرده». کوروش جواب داد:
«کاری، که کردهای خوب است، ولی چون قسمتی از این مال از آن کسانی است، که بدست خود آنها سپرده شده، اگر چیزی بدزدند از مال خودشان دزدیدهاند». با وجود این فهرست را به دوستان خود و برؤساء عمده داد، تا تحقیق کرده بدانند از از مستحفظین کی درست است و کی نادرست. کوروش لیدیهائی را، که اسلحۀ خوب، اسبها و عرّابههای قشنگ دوست میداشتند، با خود همراه برد و به آنها اسلحه داد، ولی کسانی را، که میدید، پژمرده راه میروند، تنبیه میکرد. توضیح آنکه اسلحهشان را گرفته در آتش میسوخت و بعد فلاخن به آنها میداد. او عقیده داشت، که این اسلحه شایان بردههاست، ولی نه از این جهت که فلاخنداران، وقتی که با سایر قسمتهای قشون مخلوطاند، مفید نباشند، بلکه از این حیث، که آنها بیسپاهیان دیگر هرگز نمیتوانند از عهدۀ یکمشت سربازانی، که برای جنگ تنبهتن مسلح شدهاند، برآیند (این نکته قابل توجه است، زیرا سپاه ایران بعدها عادت کرد به اینکه از دور جنگیده از جنگ تنبهتن احتراز ورزد و نتوانست در مقابل یونانیها بهرهمند باشد. م.). وقتی که کوروش از سارد بطرف بابل حرکت میکرد، فریگیۀ بزرگ (مقصود کزنفون فریگیۀ علیا است) و کاپادوکیه و اعراب را مطیع کرده با اسلحۀ این مردمان مختلف چهل هزار سوار پارسی بیاراست و
تاریخ ایران باستان جلد ۱