برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

می‌کرد از اینکه کیاکسار مادیها را احضار می‌کند، و حال آنکه برای امنیت او کوروش می‌جنگد و او را تنها نگذارده‌اند، زیرا هر قدر دشمن را دورتر برانند، خطر او برای کیاکسار کمتر است. سپس کوروش مادیها و گرگانیها را احضار کرده گفت:

«باید غنائم را تقسیم کرد و از پول زیاد، که بدست آمده حقوق سپاهیان را داد، به‌طوری‌که به سوار دو برابر پیاده برسد» و نیز گفت: «اسبها را چون مادیها و گرگانیها لازم ندارند، به پارسیها بدهید و برای کیاکسار هم از غنائم قسمتی جدا کنید». مادیها تعجب کردند از اینکه کوروش تقسیم را به مادیها رجوع می‌کند و خود پارسیها را در این کار دخالت نمی‌دهد. راجع بسهم کیاکسار خندیده گفتند، زنان را باید سهم او قرار داد. کوروش جواب داد «چیزهای دیگر نیز، اگر توانستید، علاوه کنید. بعد آنچه از احتیاجات شما زیاد ماند، به پارسیها داده شود، زیرا آنها به زندگانی ملایم و به تجملات عادت نکرده‌اند، برسول کیاکسار و به کسان او هم قسمتی بدهید». مادیها و گرگانیها رفتند غنائم را تقسیم کنند و کوروش صاحب‌منصبان پارس را خواسته گفت: «اسبها را با زین و برگ و سایر لوازم تصرف کرده سواره‌نظامی تشکیل دهید». بعد او جارچی فرستاد تا جار بزند، که اگر آسوریها، سوریها و اعراب بندگانی از مادیها، پارسیها، باختریها، کاریها، کیلیکیها، یونانیها ربوده‌اند و بندگان مزبور در اردو هستند، نزد او بیایند. دیری نگذشت که عدّه‌ای زیاد از آنها حاضر شدند و کوروش آنها را آزاد کرد، بشرط اینکه اسلحه برگرفته در جزو سپاهیان داخل شوند.

گبریاس و کوروش

(کتاب ۴، فصل ۶) یک پیرمرد آسوری، که گبریاس۱ نام داشت، با عدّه‌ای از سوار بطرف کوروش آمد. مستحفظین اردو مانع شدند و بعد معلوم شد، مقصود او ملاقات کوروش است. او را تنها نزد وی آوردند و گبریاس، همین‌که کوروش را دید، گفت: «آقا، من از حیث نژاد آسوری‌ام، قصر محکمی دارم و بر ولایتی بزرگ حکومت می‌کنم، من قریب ۲۳۰۰ سوار دارم، زمانی که پادشاه آسور زنده بود، این سوارها را به کمک او

________________________________________

(1) - Gobrias.

تاریخ ایران باستان جلد ۱