برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

به خود بسته‌ای و فوایدی بی‌شمار از اطاعت و حق‌شناسی او به تو خواهد رسید».

کوروش رو به پادشاه ارمنستان کرده گفت: «اگر به حرفهای پسرت گوش بدهم، چقدر قشون و چه مبلغ پول برای جنگی، که با آسوریها در پیش داریم، خواهی داد؟» او جواب داد: «ارمنستان می‌تواند هشت هزار سوار و چهل هزار پیاده بدهد و ثروت من با آنچه از پدرم بمن رسیده بسه هزار تالان نقره بالغ است (تقریبا سه میلیون و ششصد هزار تومان۱) کوروش قبول کرد، که پادشاه ارمنستان از جهة جنگی، که با کلدانیها دارد نصف این قشون را نگاه دارد و نصف دیگر را به کمک کیاکسار بفرستد (باید در نظر داشت، که مقصود کزنفون از کلدانیها مردم خالد است، که از بومی‌های ارمنستان قبل از رفتن ارامنه بدانجا بودند) راجع به پول هم گفت: «باج را، که پنجاه تالان بود به صد تالان می‌رسانم و صد تالان دیگر من از تو قرض می‌خواهم، اگر عنایت خدا با من بود، در ازای این همراهی تلافی خواهم کرد یا عین پول را رد می‌کنم» پادشاه گفت: «این چه حرفی است، که می‌زنی، آنچه را هم، که تو بمن می‌دهی مال خودت است». بعد کوروش پرسید «در ازای اینکه زنت را پس می‌دهم، چه می‌دهی؟». پادشاه ارمنستان جواب داد «هرچه دارم» - «برای اولادت چه می‌دهی؟» - «باز هرچه دادم» - «در این صورت تو دو مقابل دارائی‌ات را بمن مقروضی». بعد کوروش رو به تیگران کرده پرسید «تو در ازای رد کردن زنت چه می‌دهی؟» چون تیگران تازه عروسی کرده و عاشق زنش بود جواب داد «من خود را می‌فروشم، تا زنم برده نشود» کوروش گفت: «برگیر زنت را، من او را اسیر نمی‌دانم، زیرا تو هیچ‌گاه طرف ما را رها نکرده‌ای». بعد رو به پادشاه ارمنستان کرده گفت: «تو هم زن و اولادت را برگیر، من در ازای آنها پول نمی‌خواهم، آنها بوسیلۀ تو خواهند دانست، که آزادیشان هیچ‌گاه سلب نشده است، حالا برویم شام بخوریم و بعد بهرجا، که خواهید بروید». بعد از شام کوروش به تیگران گفت:

«شخصی که، آن‌قدر مورد احترام تو بود، کجا است؟» (مقصود کزنفون سوفسطائی مذکور است).


________________________________________

(۱) - قبل از شکستن نقره، که اخیرا روی داد.

تاریخ ایران باستان جلد ۱