پارسیها دولت ماد را از پای درآوردند، این شهر را محاصره کردند، ولی نتوانستند آن را بگیرند. بعد چون هوا تاریک شد، مثل اینکه ابرهای مظلمی آفتاب را فروگیرد ، ساکنین شهر فاقد شجاعت گشتند و شهر بتصرّف پارسیها درآمد.....»
بعد کزنفون گوید «در شش فرسنگی این شهر خرابۀ قصری بود و ما در یک روز بدانجا رسیدیم. این محل در نزدیکی شهر (میسپیلا)، که سابقا در تصرّف مادیها بود، واقع است. پایۀ دیوار آن از سنگ صیقلی ساخته شده... گویند، وقتی که پارسیها مملکت ماد را تسخیر کردند، (مدیا) زن پادشاه ماد به اینجا پناه برد. بعد پادشاه پارس نتوانست این قلعه را بگیرد، یعنی نه بزور توانست این شهر را تصرّف کند، نه با وقت، بالاخره زوس (خدای بزرگ به عقیده یونانیها) مردم را به وحشت انداخت و شهر مسخر شد».
دو شهر مزبور، که کزنفون خرابههای آن را توصیف کرده، چنانکه بالاتر گفته شد۱، دو پایتخت قدیم آسور، یعنی (نینوا) و (کالاه) بود، ولی در آن زمان، چون گذشتههای دولت آسور از خاطرها محو شده بود، کزنفون این دو محل را از متصرّفات ماد دانسته و برخلاف حقیقت هم نیست، زیرا پس از انقراض آسور بدست مادیها افتاده بود. این مطلب اهمیت ندارد. چیزی که جلب توجه میکند این است، که کزنفون دو دفعه در ضمن توصیف دو شهر مزبور گوید «وقتی که پارسیها دولت ماد را منقرض کردند یا مملکت ماد را گرفتند» و حال آنکه موافق (سیروپدی) کوروش بیجنگ بواسطه فتوحات خود و داشتن دختر آخرین پادشاه ماد پادشاه آن مملکت گردید.
کلیة باید این نکته را تذکر دهیم، که روایت کزنفون در باب بزرگ شدن کوروش، شباهتی با داستانهای ما راجع به کیخسرو دارد: کیخسرو داستانی، در زمان جد پدری خود کیکاوس، زمام امور را بدست گرفته جنگهای طولانی با تورانیان میکند و، پس از اینکه تورانیان را از ایران راند و دولت آنان را منقرض کرد، جدش او را بر تخت نشانده درمیگذرد. بنابراین در داستانهای ماد و زمامداری برای کیخسرو قائل شدهاند، یکی در ایّام سلطنت کیکاوس و دیگری پس از اینکه
________________________________________
(۱) - به صفحۀ ۱۹۰ رجوع شود.
تاریخ ایران باستان جلد ۱