از اوضاع داخلی عیلام در این عهد به تحقیق نمیتوان چیزهای زیاد گفت، همینقدر معلوم است که عیلامیها از همسایگان غربی (سومریها و سامیها) از حیث تمدن پستتر بودند و، چون مملکت آنها بیشتر کوهستانی بود و راههائی که مساعد با تجارت باشد وجود نداشت، این ملت از مراکز عمران و تجارت دنیای آن روز دور میزیست. از حیث تشکیلات مملکتی نیز چنین بنظر میاید، که به استثنای مواقعی، که دشمن خارجی استقلال عیلام را تهدید میکرد، هریک از اقوام و طوائف زندگانی سیاسی و اجتماعی جداگانه داشتند، بخصوص مردمان کوهستانی آنکه همیشه استقلال خود را حفظ میکردند. به عقیدۀ دمرگان، وقتی هم که ملل خارجه بر عیلام دست مییافتند، اهالی کوهستان آن مستقل میماندند. رفتار عیلامیها در مواقع غلبه بر سومریها و مردمان سامی خیلی خشن بود و گاهی هم از شقاوت آنها نسبت بملل مغلوبه بعض نتایج تاریخی حاصل میشد، که در فوق ذکر شد.
عهد دوّم
در این عهد عیلامیها با پادشاهان بابل در زدوخوردند. در دورۀ کاسّوها (خورباتیلا) پادشاه عیلام با (کوریگالزو) پادشاه بابل جنگید و بعد، چنانکه گذشت شوتروک ناخون تا بابل را گرفته، اشیاء نفیسه آن را غارت کرده بشوش برد و بالاخره تاختوتاز عیلامیها دولت کاسّوها را از پای درآورد. از پادشاهان نامی عیلام در این دوره (شیل خاکین شوش ناک) است. این پادشاه، که سائسی مدبّر و بزرک بود، بناهای زیاد کرد و یکی از کارهای او این است: هر بنائی را که تعمیر میکرد، مینوشت این بنا را کی ساخته بود و چه کتیبهای داشت، عین آن کتیبه را، که بزبان سامی بود، مینویساند و ترجمه انزانی را بدان میافزود. این علاقهمندی پادشاه مزبور به حفظ آثار مورد قدردانی علماء آثار عتیقه است و هیئت علمیه فرانسوی در پیشرفتهای خود در شوش مخصوصا مرهون آن میباشد، زیرا بین کتیبههای قدیم و کتیبههای این پادشاه ادواری گذشته، که لااقل دو هزار سال طول آن است.
کلیة از آثاری، که از زمان این پادشاه بدست آمده، مانند ستونهای برنجی، ستلها، آجرها، کتیبهها و غیره محقق شده، که در زمان او ادبیات و صنایع عیلامی به اوج
تاریخ ایران باستان جلد ۱