این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۲۶
برابر میآید در آمدن مسارعت نماید فردوسی در جواب بدیعالدین مکتوبی بنوشت و این ابیات درانجا درج کرد
نظم
✽ بگوش از سروشم بسمی مژدهاست ✽ | ✽ دلم گنج گوهر زبان اژدهاست ✽ | |||||
✽ چه سنجد بمیزان من عنصری ✽ | ✽ گیا چون کشد پیش گلبن سری ✽ | |||||
✽ ز بی دانشی باشد و کودکی ✽ | ✽ که رای فزونی زند رودکی ✽ |
و از هراة روان گشت و بغزنی رسید و بعضی[۱] گویند که فردوسی را از عامل طوس ظلمی رسیده بود و بتظلم بغزنی آمد و دران ایام سلطان محمود از تواریخ ملوک عجم هفت داستان اختیار کرده بود و بهفت شاعر داده که هریک داستانی ازان بنظم آورند و شعر هر کدام که خوبتر باشد تمام کتاب بعهده او کنند و نام شعرا اینست اول عنصری دوم فرخی سیوم زینی چهارم عسجدی پنجم منجنگ چنگ زن ششم خرمی هفتم ترمدی و یسکر ابوحنیفه اسکاف و عنصریرا داستان سهراب افتاده بود و شعرای سبعه که همه سیارات سپهر سخن وری بودند بامتثال امر سلطان مشغول شدند در اثنای این حال فردوسی بغزنی رسید و بکنار باغی فرود آمد و کسی بشهر فرستاد تا بعضی از دوستان را از رسیدن او اعلام کند
- ↑ چون فردوسی در شاهنامه ذکر تظلم نکرد بلکه سبب رسیدنش بغزنین همان که ذکر یافت نوشته پس این روایت هم خلاف درایت متصور