این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۲۲
انسی داشت و بهر وقت از جهته سیل که بند آب شهر را می برد آب ازان جوی منقطع شدی و احوال فردوسی بغایت مشوش گشنی همه روزه آرزو میداشت و میگفت بزرک سعادتی باشد اگر میسر شود که بند آب شهر که بخاشاک و خاک میبندند بسنگ و آهک و اجر مستحکم گردد چنانکه آنرا سیل منهدم نتوان کرد و بر خود فرض کرده بود که هر چه در تصرف در آورد و الله سبحانهُ تعالیٰ او را روزی گرداند دران کار صرف کند و چنین گویند که دران ایام شنیده بود که دقیقی شاعر بنظم کتاب شاه نامه مشغول بُود و بدست غلامی از غلامان خود کشته شد و سلطان محمود[۱] بنظم این کتاب میلی تمام داشت و فردوسی بسیار مستعد
بود و اندیشه نظم آن در خاطر داشت و در ضمیر میگذرانید
- ↑ چون فردوسی در خاتمه شاهنامه گوید که در سن چهار صد هجری این کتاب صورت اتمام پذیرفت و مدت سی ساله دران صرف شد لهذا ظاهر است که در سنه ۳۷۰ هجری شروع کرد و چون سلطان محمود در سنه ۳۸۸ هجری تخت نشین شد پس شروع این کتاب هژده سال سابق از جلوس سلطان محمود ثابت گردید و فردوسی نیز در شاهنامه تصریح بدینمعنی کرده چنانکه در صفحه ۱۱۰۴
و در صفحه ۱۱۰۵✽ من این نامه فرخ گرفتم بفال ✽ ✽ همین رنج بردم به بسیار سال ✽ ✽ ندیدم سرافراز بخشندهٔ ✽ ✽ بگاه کیان بر درخشندهٔ ✽
و در صفحه ۱۷۶۴✽ سخن را نگهداشتم سال بیست ✽ ✽ بدان تا سزاوار این گنج کیست ✽ ✽ همین گفتم این نامه را چند گاه ✽ ✽ نهان بُد ز کیوان و خورشید و ماه ✽