ادراکات حس است، و حس ناشی از آن است که از اشیاء و اجسام چیزهائی صادر شده و در فضا سیر نموده به اعضاء حاسهٔ انسان میرسند و آنها را متأثر و منعکس میسازند.
دیگر از حکمای آن عصر «انکساغورس»[۱] است و رأی او دربارهٔ اجسام و جهان با حکمای سابقالذکر فرق عمده دارد از این رو که او قائل نیست به اینکه همهٔ چیزها از یک ماده یا عنصر ساخته شده و حرکات انکساغورسو تبدلات آنها ذاتی باشد. او معتقد است بر اینکه هر چیزی تخمهای دارد و تخمهٔ همهٔ اشیاء در همهٔ اشیاء موجود است، جز اینکه در هر جنس تخمهٔ مخصوص آن جنس برتخمههای دیگر غلبه و بروز دارد. تخمههای دیگر در حال کمونند، مثلا چون یک قطعه استخوان را به نظر آوریم مادهٔ گوشت و پوست و رگ و پی و همهٔ چیزهای دیگر در او هست، جز اینکه مادهٔ استخوانی در او غالب است و به این جهت است که از یک چیز چیز دیکر تولید میشود و مثلا نان که انسان میخورد و در بدن مبدل به خون و بلغم و چربی و گوشت و غیر آنها میگردد سبب آنست که تخمهٔ همهٔ آن چیزها در او هست، بنابراین کون و فساد یا مرگ و ولادت فقط عبارتست از جدائی اجزا از یکدیگر، و در آغاز امر همهٔ تخمهها و مواد مختلفه درهم و آمیخته بوده، و تمایز نداشتهاند، عقل جهان آنها را از یکدیگر جدا کرده و بنظم و ترتیب در آورده و بگردش انداخته، و مصدر این بروزات شده و این عمل هنوز جاری و برقرار است[۲]
هرچند رأی انکساغورس در ترکیب اشیاء از تخمههای متنوع نامتناهی خالی از غرابتی نیست، ولیکن بدیعتر از آن قول اوست باین که ناظم امور عالم عقل است و ظاهراً این دانشمند نخستین کسی است که چنین رأیی اظهار داشته است.
از حکمائی که تاکنون نام بردهایم و همه در مائهٔ پنجم و ششم
پیش از میلاد مسیح میزیستهاند فیثاغورس و پیروان او ریاضیان[۳]
- ↑ Anaxagore
- ↑ ارسطو در بیان فلسفهٔ انکساغورس اجزاء موجودات را Homéomeries خوانده است، یعنی اجزاء متشابه.
- ↑ Mathematiciens