این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۱۳۳
هر ذرّه که بر روی زمینی بودست | ||||||
خورشید رخی زهره جبینی بودست | ||||||
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان | ||||||
کان هم رخ خون نازنینی بودست |
۱۳۴
هر سبزه که بر کنار جوئی رسته است | ||||||
گوئی ز لب فرشته خوئی رسته است | ||||||
پا بر سر هر سبزه بخواری ننهی | ||||||
کان سبزه ز خاک لاله روئی رسته است |
۱۳۵
هر کو رقمی ز عقل در دل بنگاشت | ||||||
یک لحظه ز عمر خویش ضایع نگذاشت | ||||||
یا در طلب رضای ایزد کوشید | ||||||
یا راحت خود گزید و ساغر برداشت |