آخر گفت: اگر خواهی که از شمار دادگران باشی زیردستان خود را بطاقت خویش نکو دار.
آخر گفت: اگر خواهی که از شمار آرادان باشی طمع را بخود راه مده و در دل جای مده.
آخر گفت: اگر خواهی از نکوهش عام دور باشی اثر هاء ایشان را ستاینده باش.
آخر گفت: اگر خواهی که در دلها محبوب باشی و مردمان از تو نفور نباشند سخن بر مراد مردمان گوی.
آخر گفت: اگر خواهی که نیکوترین و سندیدهترین مردمان باشی آنچ بخود نپسندی بکس مپسند.
آخر گفت: اگر خواهی کی بر دلت جراحت نرسد که هیچ مرهم نپذیرد با هیچ نادان مناظره مکن.
آخر گفت: اگر خواهی که بهترین خلق باشی از خلق چیزی دریغ مدار.
آخر گفت: اگر خواهی که زبانت دراز باشد کوتهدست باش.
آخر اینست سخنها و بندهاء نوشروان عادل، چون بخوانی، ای پسر این لفظها را خوار مدار که ازین سخنها هم بوی حکمت آید و هم بوی ملک، زیراک هم سخن حکماست و هم سخن پادشاهان، جمله همه معلوم خویش گردان و اکنون آموز کی جوانی، که چون پیر گشتی خود بشنیدن نپردازی، که پیران چیزها (ص۵۲) دانند که جوانان ندانند و الله اعلم بالصواب.