و مرتبهٔ او را دارد، از او احتراز و انحذار مینمود. بعد از چند، سلطان را از نظامالملک اندک مایهای وحشتی ظاهر شد، از او رفع حسابات کرد».
گرچه قضیه معاهدهٔ خیام و صبّاح و نظامالملک که در بسیاری از تواریخ و تذکرهها و نسخ فارسی (رباعیات خیام) و ترجمههای آنها نقل شده – مورد شک و تردید بعضی از محققان واقع شده؛ ولی برفرض صحت آن – که قرائن و امارت آن بیشتر است و قریباً شرح داده خواهد شد – مؤید جلالت قدر و علوّ همت خیام و عدم توجه او بجاه و جلال و تنزل ننمودن وی بمقام و موقع ولایتداری و امر و نهی مردم است.
۷
حمدالله مستوفی قزوینی، در کتاب (تاریخ گزیده) که تألیف آنرا در سال ۷۳۰ هجری قمری (۱۳۲۹ میلادی تقریباً) باتمام رسانیده چنین مینگارد: «وهو عمر ابن ابراهیم. در اکثر علوم؛ خاصه در نجوم سرآمد زمان خود و ملازم ملکشاه سلجوقی بود. رسائل خوب و اشعار نیکو دارد و من اشعاره: –
«هر ذرّه که بر روی زمینی بوده است، | ||||||
خورشیدرخی، زهره جبینی بوده است» | ||||||
«گرد از رخ آستین بآزرم فشان؛ | ||||||
کان هم رخ خوب نازنینی بوده است» |
مورخ نامبرده که خود اهل شعر و ادب بوده نخستین کسی است که رسائل و أشعار خیام را در اثری که بزبان فارسی تحریر یافته، به (خوبی) و (نیکوئی) ستوده است.
۸
خسرو ابرقوهی در کتاب (فردوس التواریخ) که تألیف آنرا در سال ۸۰۸ هجری قمری (۱۴۰۵ میلادی تقریباً) بانجام رسانیده، فصلی راجع بترجمهٔ حال خیام مینویسد که عیناً بدین عبارتست: «خیام، وهو عمر ابن ابراهیم خیام. در اکثر علوم؛ خاصه در علم نجوم سرآمد زمان خود بود. رسائل جهانگیر و اشعار بینظیر دارد. من اشعاره: