رستم فرّخزاد از قِبَلِ پوراندخت که تازه پادشاهی عجم یافته بوُد جابان سردار را به ادقلی فرات و نرسی را به کسکر برانکیختن تمام دهاقین فرات را بر مقاتله با مُسلمین بیرون آمدن ابوعبیده ثقفی و مثنی از حیره تلافی فئتین بنمارق و مقاتله شدید و غلبه مسلمین و انهزام عجم و دهاقین اسیر شدن جابان رها نمودن ابوعبیده جابان را و این وقعه نمارق است مقاتله کردن ابوعبیدهٔ ثقفی و مثنی در سقاطیه کسکر با عجم و دهاقین بسرداری نرسی و غلبه مسلمین فرستادن رستم فرّخزاد جالینوس را بامداد نرسی ورود جالینوس به باقشیاتا امدن ابوعبیده به باقشیاتا و منهزم کردن مسلمین جالینوس و همراهانش را ورود جالینوس منهزماً بر رستم فرّخزاد و فرستادن رستم بهمن جاذویه را با سپاه فراوان و فیلهای جنکی و درفش کاویانی بمقاتلهٔ مُسلمین و نزول بهمن بر سر جسر و آمدن ابوعبیدهٔ ثقفی و مُسلمین بسوی آنها و مقاتلهٔ فئتین و شکست لشکر اسلام شهادت ابوعبیده و برادر او حکم بن مسعود و هفت امیر دیکر از مُسلمین مجروح شدن مثنی بن حارثه هلاک چهار هزار نفر از مسلمین بقتل و غرق کشته شدن ششهزار نفر از عجم و مخالفت با رستم فرّخزاد رجوع بهمن جاذویه بمداین این وقعه قسّ النّاطف است یعنی جسر کرفتن مثنی بن حارثه جابان و مردانشاه را و بقتل رساندن آنها نزدیک الیس فرات شنیدن عمر انهزام مُسلمین و شهادت ابو عبیده و جمعی دیکر را فرستادن عمر جریر بن عبداللّه بجلّی را با طایفهٔ بجیله و عصمة بن عبداللّه الضّبی را با جماعتی بامداد مثنی اجتماع سپاه عظیم نزد مثنی اطلاّع رستم فرّخزاد و فیروزان اینفقره را و فرستادن آنها مهران همدانی را بحیره تلاقی فئتین در بویب کنار فرات مقاتله شدید و غلبهٔ مُسلمین و بقتل رسیدن صد هزار نفر عجم و عقب کردن مسلمین آنها را تا طاق کسری رفتن مثنی بسوق الخنافس و سُوق البغداد در روز مبایعهٔ تجّار عجم و عرب قضاعه و تغلب و بقتل آوردن تمام اهل سُوق و تاراج غنایم و اموال این دو بازار حج نمودن عمر در این سنه و امر نمودن بجمیع عمّال خود که هر که را اسبی و سلاحی است در مدینه حاضر شوند اکر بمدینه نزدیکاند و بعراق روند نزد مثنی اکر بعراق نزدیکاند در این سنه قضاء با علّی بن ابیطالب علیهالسّلم بُوده وفات ابی کبشه غلام حضرت رسُول ص وفات ارقم بن ابی الارقم اروپا محاربهٔ قشون قیصر با خالد
سنه ۱۴ هجری | سنه ۶۳۵ مسیحی |
آسیااجتماع مردم از اطراف در مدینه بحکم عمر بیرون رفتن عمر از مدینه بر سر آب ضرار و آنجا را معسکر نمودن برای فرستادن لشکر بعراق و مقاتلهٔ با عجم مشورت عمر با اصحاب حضرت رسُول ص در امارت شخصی کاردان و قابل اختیار نمودن عمر سعد بن ابی وقّاص را بتصدیق دیکران چون سعد عامل صدقات هوازن بود او را از آنجا خواست و حاضر شد و بعد از محاوره و نصایح او را بر سپاه عراق امیر نمود رفتن سعد بعراق اطلاّع مثنی از قدوم سعد و انتظار وی وفات مثنی بواسطهٔ جراحاتیکه در وقعه قسّالناطف باو رسیده قبل از ورود سعد بیکروز ورود سعد بشراف اجتماع طایفهٔ اسد و کنده و سپاه مثنی با معن بن حارثه برادر مثنی نزد سعد که عدد لشکر اسلام بسی هزار رسید تزویج نمودن سلمی زوجه مثنی بن حارثه را رفتن سعد از شراف بعذیب و از عذیب بقادسیّه نزول وی میانهٔ عتیق و خندق بحوالی قنطره و قدیس متوقّف شدن در آنجا دو ماه فرستادن سعد سریه باطراف عراق و نهب و غارات بکسکر و انبار برای طعام و آذوقه لشکر اسلام تظلم اهل اطراف دجله و فرات بیزدجرد از تطاول لشکر اسلام مشورت یزدجرد ملک عجم با رستم فرخّزاد برای دفع مسلمین اجتماع سپاه عجم بامر یزدجرد در ساباط بسرداری رستم و فیروزان و جالینوس و مهران ابن بهرام الرّازی فرستادن سعد چند نفر از اشراف مسلمین را نزد یزدجرد بامر عمر رفتن ایشان نزد یزدجرد و مکالمه رسل با او و بیاعتنائی وی بآنها و مراجعت ایشان بیرون آمدن رستم و هرمزان و جالینوس از مداین با صد و بیست
هزار |