یکی از احکام شرع ما زکات است. حالا تمول ما ده هزار شتر و صدهزار گوسفند و صدهزار نخل نیست، که ما ده یک او را به واسطهٔ دوسه نفر عامل از عین جنس اخذ کنیم، و بهاحتیاج فقرا مصروف نماییم. امروز نه جمعیت ما جمعیت قدیم و نه دخل ما دخل قدیم و نه ضرورت واحتیاج ما مثل قدیم است. این بود که باالطبع سهولت جنس به نقده بیمانع و دافع بدعت و تحریف، به عمل آمد. اگر ما ادای او را به اسم مالیات، به نظم و ترتیب بیاوریم مگر بدعت و تحریف میشود؟! مگر نصوص تکالیف شرعی ما به وسع طاقت نبود، و نباید، و نیست؟! یکی از احکام ما ذبح قربانی است. مسلمین سالی شش کرور گوسفند را میکشند هرچه مصرف نشد قدید[۱] میکنند یا گندیده میاندازند. از مصرف این بیست و چهار کرور تومان در یک روز، جزاینکه فقرا سیر خورند و برخلاف عادت ناخوش بشوند، فایدهٔ دیگر ندارد. اگر در هرجا ادارهٔ قربانی واشخاص منتخبه تعیین گردد؛ هرکس پول گوسفند خود را به آن اداره تسلیم نماید، که به اطلاع ادارهٔ گوشت سالانه به فقرا داده شود و مبلغی اضافه بماند، بعد از ده سال ثروتی جمع شود که فایض[۲] او به رفع احتیاج جمیع فقرای اسلام کفایت بکند. و گوسفند که امروز محتاجاله ناس است در یک روز چندین کرور تلف نگردد! بمانند و تولید کنند و تکثیر یابند و ارزانی لحوم[۳] را به فقیر و غنی یکسان نمایند و آسان بکنند، چه صدمه و بدعت به حکم هزارسالهٔ ما میرسد؟!…. یکی از احکام ما فطره است. اگر سکنهٔ ایران سی کرور باشد و بیست کرور فطره دهنده داشته باشیم سالی دو کرور تومان میشود. اگر این