خلق آنها مداحی و تمجید شنیدهام! ولی تقریرات شما برخلاف همهٔ آنهاست. عرض کردم بلی، این وقایع تاکنون نه اینکه به غربای ظاهربین، بلکه به خود اهالی مخفی بود که آزادی و مساوات ایشان منتج این مصائب شنیعه و سیئه[۱] خواهد بود. حالا خودشان متنبه شدهاند، ولی آب رفته را به جو بازآوردن چون عصمت باد رفته را از صحرا رفتن محال است. اگر در اینجا تفصیلات که میدانم عرض نمایم موجب حیرت شما میشود. آقا فرمود شما منکر ترقی آنها که نیستید پس سبب او را بیان کنید. هرچه من شنیده بودم همه را تکذیب کردید. دلیل ترقی و نظم و آبادی آنها را که شما میدانید تقریر نمایید. عرض کردم سبب و علت اصل ترقی ملل مغرب زمین یکی این است که آفتاب علم و صنعت ازمغرب طالع شده؛ و دیگر قانون ایشان است که خود ملت برای مصالح امور خود وضع میکنند و حکومت اجرا مینماید. گفت خیلی خوب قانون یعنی چه؟ گفتم قانون یعنی فصول مرتب احکام مشخص حقوق و حدود مدنی و سیاسی متعلق به فرد و جماعت و نوع را گویند که به واسطهٔ او هر کس کاملا از مال و جان خود مطمئن و از حرکات خلاف خود مسئول بالسویه میباشد. گفت مگر احکام شرعی ما حقوق و حدود را مشخص نکرده؟ گفتم چرا برای هزار سال قبل بسیار خوب و بهجا درست کرده، بهترین قوانین تمدن و شرایع ادیان دنیا بوده و هست. ولی به عصر ما که هیچ، نسبت به صد سال قبل ندارد. باید سیهزار مسئلهٔ جدید بر او بیفزاییم تا ادارهٔ امروزی را کافی باشد. واضح است احکام هر عصر متعلق به زندگانی معاصرین، و در طبق سهولت معیشت آنها وضع شده. آنچه در عصر خلفای عباسی لازم بود در
- ↑ زشت، گناه.