نبات نبود انسان نمیتوانست زندگی نماید.»
علاوه بر این، قانون دیگری نیز بر کاینات فرمانروا است؛ قانون استحاله. و کتاب از الواح روحاله چنین شاهد میآورد. «از قانون ترکیب عناصر، هیولای کاینات را استعداد استحاله یعنی ایجاد صور و اجساد دیگر دادم و او را اساس تغییر و حدوث نمودم تا جسد کبیر موجودات هر لمحه، به واسطهٔ همان قانون استحاله، تغییر یابد یعنی چیزی از یکی بکاهد و به دیگری بیفزاید.» و اضافه میکند که این تغییر ناشی از حرکت اشیاء است، زیرا «همهٔ موجودات متحرک است. اگر ساکن بود تغییر نمییافت.» در جریان این حرکت و تغییر هیچ چیز از میان نمیرود و فقط تغییر شکل میدهد. «کلیهٔ موجودات دفتری است که در صفحات او سیر هر لمحهٔ ذرات از قدم به حدوث و از غیبت به شهود ثبت میشود و هرچه ثبت شد محو او محال است.»
چنانکه معلوم است کتاب مسالکالمحسنین تغییر را در حدوث قابل تعبیر و تأویل میداند، و میگوید «عالم حادث است و کل حادث متغیر.» و در جای دیگر میگوید: موجود «گر تغییر نمییافت حادث نمیشد، و اگر حادث نبودی بایست قدیم بشود، و بدیهی است که نیست» زیرا «قدمت فقط مخصوص یک وجود واجب قدیم و کلام او که قرآن است، میباشد.» و تنها قوانین الهی است که تقدیرات است و واجب قدیم.» باقی از افعال و اقوال و هرچه مخلوق است حادث است و متغیر و متغیر است و حادث. و «اگر ما آنچه هزار سال قبل متعلق به حادث و متغیر بود قدیم بدانیم و مصون از تغییر یا حدوث بشماریم سند بین جهل ما میشود و اثبات فساد عقیده ما را میکند.»
نویسنده از یکسو با توجه به واقعیات جهان مادی و بر مبنای قبول اصل حرکت همه چیز را متغیر میداند، و از سوی دیگر بر