را تشکیل دادند، راه «مانجور» را ساختند، و به تصرف «پورت آرتور» پرداختند. فقط فرانسه در تخلیهٔ «فاشادو» منتظر حمایت جدی بود، دولت روس بهانهجویی کرد، مخلوط نشد. عدم کفایت قوهٔ بحریهٔ روس و فرانسه را به دفع و غلبهٔ انگلیس اقامهٔ بینه نمود، و دل طرفداران اتحاد را سخت شکست. این فقره میگذشت، اما به امور داخله و کارهای تجارتی فرانسهها بنای دخل و تصرف و توبیخ و توهین گذاشت؛ روزنامههای روس دلکاسه را معزول کرد، چیز خور به قلم داد که چرا معاهدهٔ «قند» بینالملل لاهه را قبول نمود، چرا با دولت مصر مستقلاً معاهدهٔ تجارت بست، و برای روس از انگلیس دستگیرهٔ مطالبهٔ تخلیهٔ مصر را نگذاشت، چرا متمولین فرانسه را ترغیب دخول شرکت راه بغداد که امتیاز آلمان و بر ضد منافع روس است میکرد، چرا مسیو «رویه» وزیر مالیهٔ حالیهٔ فرانسه قروض دولت عثمانی را (اونیفاکسیه) متحد نمود و به طرح جدید ریخت که هر ساله دوانزده ملیون پول زیاد در خزانه عثمانی جمع شود و دولت عثمانی به تعمیر راه بغداد و تکمیل نواقص جنگی خود پردازد، چرا و چرا! همچنین در تعیین مسیو «لوبه» به ریاست جمهوری بندهای هجا نوشتند، «درولد» سبکمغز را به جسارت او در «ورسای» به مسیو لوبه تمجید کردند. همهٔ این حرکات جز دلآزردگی عمومی حاصلی نداشت. بالاخره حکومت فرانسه مجبور شد روسها را بیاگاهاند که اتحاد روس و فرانسه برای حفظ شأن طرفین و دفاع مخاطرات است نه مداخلهٔ امور داخله ملت مستقل و آزاد فرانسه … این بود که روسها با دید و بازدید ایمپراتور «نکلای دوم» و مسیو لوبه در پاریس و پطرزبورغ، و دلکاسه و «لاموزدورف» وزرای خارجهٔ دولتین باز اصلاح ذاتالبین نمودند، اما همان است که گفتم، دیر نپاید. گفتم پس از قرار تقریر شما میان آلمان و فرانسه خصومتی نمانده. گفت