پیاده منصبی نداشتیم که وظیفه دولت را بخورد و هیچ کاری نکند. این را هم باید بدانیم تشکیل این وزارتخانه برای ایران لازم بود یا نه؟ این تقلید را دولت ایران به اختیار میکند یا اجبار و اضطرار؟ نخیر، تغییر اوضاع عالم و توسیع میدان سیاسی دنیا تأسیس این وزارتخانهها و تعیین وزرا را برای ایران واجب نمود، اگر نکند امکان زیستن ندارد. وگرنه اگر مارا به حال خود میگذاشتند همان رسم اجدادی را امتداد میدادیم نه شال و کلاه را به اپلیت و موندر فرنگی[۱] و نه سوارهٔ قره پاپاق و شاهسون را به فوج قازاق تریاکی و بنگی عوض میکردیم. پس مجبوراً بایست همرنگ سایر ملل بشویم. این بود که در این پنجاه سال دورهٔ تقلید، در ایران بساطی چیده و طرحی ریخته شد که از تشخیص عقلای عالم اعتراف عجز مینمایند. هر بیننده از خود سؤال میکند. اگر این ترتیب وزارتخانهها تأسی فرنگیان است کدام دولت اروپ وزیر بیسواد دارد؟ در کجا وزیر اسم دارد اما اداره ندارد؟ اسم بیمسما برای چیست و رسم کجاست؟ مثلا وزیر عدلیه شخصی است که مطلق وجود علم حقوق را قایل نیست؛ با ده نفر اجزا و معاون در عمارت عالیه و اتاقهای متعدد مینشیند، به امور متنازع فیهای مردم میرسد. اگر اساس این اداره یعنی دستورالعمل قطع دعاوی از روی شرع است صاحبان شرع در هر کوچه از این متاع میفروشند و خریدار میجویند، و اگر از روی قانون مملکت است مدرسهٔ تعلیم قانون ما کجاست؟ کتب حقوق ما کدام است؟ و دستگاه وضع قوانین و اصلاح و تغییرات او چه نحو است؟ اگر نه شرع است نه قانون، اساس عدل ما نظر و خیال شخصی وزیر است در همه جای ایران از داروغه گرفته تا حاکم همه با رأی و میل
- ↑ موندر یعنی لباس رسمی - نویسنده.