نیست که مثل وحشیان افریقا گوشت ذیروح بخوریم یا مثل انگلیسیان برای تماشا آدم را به خوردن آدمی واداریم! حکم قرآن که صید بر و بحر را تبول بنیآدم نموده معنی دیگر دارد. نبی ما (صلعم) مأمور شد اعراب وحشی را که به صید ابنای جنس خود مشغول بودند، به صیادی وا دارد که خسارتش کمتر به عالم تمدن باشد، و از مبادلهٔ پوست و شاخ و روغن صید دریا و صحرا که بیمایه تحصیل میکردند منبع منفعت برای اعراب باز بشود، طریقهٔ تجارت را بدانند تا با ملل اجنبی آشنا شوند، از سیئات وحشیگری، سفک دما[۱] و قتل نفوس بازمانند، عواید شنیعه را متروک دارند که بعد از تحصیل ثروت و سامان نشر تمدن و هدایت گمراهان سهل و آسان گردد، زیرا هرجا که ثروت قدم نهاد معرفت و تمدن تالی اوست. همچنین ابراهیم خلیل از ذبح گوسفند قربانی پیشگیری و تغییر عمل قبیح و شنیع ذبح نفوس، که به عنوان نذورات و صدقات پیش روی اصنام[۲] معمول بود، مؤیداً موفق گردیده. و شما را چه مجبور نمود اسلحه، که برای دفاع با خود حمل میدهید، به حیوان بیآزار خالی کنید و صیدش نمایید. یعنی برای خوشآمد صنم نفس خویش تقدیم قربانی بکنید. پس چرا گاهی به شعر حکیم طوسی طالب ثراه متمثل میشوید که گوید:
«میازار موری که دانهکش است، | که جان دارد و جان شیرین خوش است». |
من به مصطفی گفتم در اساس زمینهٔ دقت شما شریک عقیدهٔ شما هستم، اما اکثر بیانات شما برخلاف مبانی خلقت است و مسموع نیست. صید وحوش، دون از اینکه موجب وجد و التذاذ یا منافع ما است، عمل صیادی برای حفظ وجود و نظم تمدن واجب