این برگ همسنجی شدهاست.
— ۱۵۷ —
سنبل نشانده بر گل سوری نگه کنید | عنبرفشانده گرد سمنزار بنگرید | |||||
امروز روی یار بسی خوبتر ز دیست | امسال کار من بتر از پار بنگرید | |||||
در عهد شاه عادل اگر فتنه نادرست | اینچشم مست و فتنهٔ خونخوار بنگرید | |||||
گفتار بشنویدش و دانم که خود ز کبر | با کس سخن نگوید، رفتار بنگرید | |||||
آندم که جعد زلف پریشان برافکند | صد دل بزیر طره طرّار بنگرید | |||||
گنجیست درج درّ عقیقین آن پسر | بالای گنج حلقه زده مار بنگرید | |||||
چشمش بتیغ غمزهٔ خونخوار خیره کش | شهری گرفت قوت بیمار بنگرید | |||||
آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق | سوزی که در دلست در اشعار بنگرید | |||||
دی گفت سعدیا من از آنِ توام بطنز | این عشوهٔ دروغ دگربار بنگرید |
حرف ر
۲۹۳– م
آفتابست آن پریرخ یا ملایک یا بشر | قامتست آن یا قیامت یا الف یا نیشکر | |||||
هَدّ صبری ما تولی رَدّ عَقلی ما ثنا | صاد قلبی ما تَمشیّ زاد وجدی ما عَبر | |||||
گلبنست آن یا تن نازک نهادش یا حریر[۱] | آهنست آن یا دل نامهربانش یا حجر | |||||
تِهت و المطلوب عندی کیف حالی ان نآ؟ | حِرت و المامول نحوی ما احتیالی ان هجر؟ | |||||
باغ فردوسست گلبرگش نخوانم یا بهار | جان شیرینست خورشیدش نگویم یا قمر | |||||
قُل لِمن یَبغی فراراً مِنه هل لی سُلوة | ام علی التقدیر انی ابتغی، اَین المفر؟ | |||||
بر فراز سرو سیمینش چو بخرامد بناز | چشم شورانگیز بین تا نجم بینی بر شجر | |||||
یکره المحبوب وصلی اَنتهی عما نهی | یَرسم المنظور قتلی اَرتَضی فیما اَمَر | |||||
کاش اندک مایه نرمی در خطابش دیدمی | ور مرا عشقش بسختی کشت سهلست اینقدر |
- ↑ تجدیدنظر: گلبنست آن یا تن نازک میانش یا حریر