و بدل همه وقتی[۱] با خدای تبارک و تعالی در مناجات، تا بر دست و زبان و قلم و و قدم وی آن رود که[۲] صلاح ملک و دین و رضای رب العالمین در آن باشد.
۲۴– تفویض کارهای بزرگ بمردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد.
۲۵– مردم متهم ناپرهیزکار قرین و رفیق خود نگرداند[۳] که طبیعت ایشان درو اثر کند و اگر نکند[۴] از شنعت خالی نماند، و تأدیب دیگران که همان فعل دارد از وی درست نیاید.
۲۶– گواهی بخیانت کس نشنود مگر آنکه دیانت گوینده معلوم نکند و تا بغور گناه نرسد عقوبت روا ندارد.
۲۷– قطع دزدان و قصاص خونیان بشفاعت دوستان درنگذارد.
۲۸– دزدان دو گروهاند: چندی بتیر و کمان در صحراها، چندی[۵] بکیل و ترازو در بازارها دفع همگان واجب داند.
۲۹– انوشیروان عادل را که بکفر منسوب بود بخواب دیدند در جایگاهی خوش و خرم، پرسیدندش که این مقام بچه یافتی؟ گفت بر مجرمان شفقت نبردم و بیگناهان نیازردم.
۳۰– هرچه در[۶] مصالح مملکت در خاطرش آید بعمل درنیاورد. نخست اندیشه کند پس[۷] مشورت، پس چون غالب ظنش صواب نماید ابتدا کند بنام خدای و توکل بر وی. فاذا عزمت فتوکل علیالله.