بنام ایزد مهربان
اینجانب هیچگاه از فردوسی غافل و با شاهنامه بیگانه نبودهام، ولیکن بیش از بیست سال قبل مناسباتی پیش آمد که شاهنامه را از آغاز تا انجام در ظرف مدت بالنسبه قلیلی مرتباً خواندم تأثیری که این قرائت کلّی آن کتاب در خاطر من بخشید فوقالعاده بود. گذشته از تمتع و لذّتی که از حسن بیان فردوسی میبردم احوال مختلف پیش میآمد که گاهی شاد میشدم و زمانی غم روی میآورد وقتی غضب دست میداد و یا رأفت و محبّت غلبه میکرد و روی همرفته عظمت و ابهّت دولت و همّت و غیرت ملّت و بزرگان ایران باستان و بلندی مقام ایشان در خاطر جلوهگر میشد و حالتی میرفت و گیرندگی از آن داستانها دیده میشد که از وصف آن عاجزم.
از آنزمان معتقد شدم که خواندن تمام شاهنامه بر هر ایرانی واجب است و آرزومند گردیدم که بتوانم این کیفیّت را بر ابناء وطن معلوم سازم وبقدر قوّه در این راه کوشیدم ولیکن بزودی باین نکته برخوردم که طول و تفصیل شاهنامه برای اکثر مردم مانع است که آنرا تماماً و مرتباً بخوانند اولا سنگین قیمت است و همه کس استطاعت خریداری آنرا ندارد، ثانیاً داستان دراز است و کمتر کسی حوصله و مجال خواندن آنرا مییابد. پس درصدد برآمدم که خلاصهٔ از شاهنامه ترتیب دهم که آن هردو مانع مرتفع شود گرفتاری بمشاغل رسمی نگذاشت که این مقصود بزودی حاصل گردد و تأخیر بسیار در آن رفت. اتفاقاً اتمام آن مقارن شد با وقتیکه گفتگوی