بود که یک نفر از اعضای حقوقدان سازمان برنامه با او مرتبط بشود. برای ارتباط با او مرا انتخاب کردند. شما تصور میکنید آن شخص چه کسی بود؟
س- نمیدانم.
ج- آن شخص آقای آلن دالس برادر جان فوستر دالس و رئیس آیندهی سازمان سیا CIA آمریکا بود. بنده قریب دو هفته روزی حداقل دو ساعت با این شخص قوانین موجود ایران را مطابق سؤالاتی که او میکرد و مطالبی که میخواست مورد مطالعه قرار میدادیم. از جمله قوانین و مقررات مربوط به کشاورزی و کشاورزی ایران، قوانین مربوط به مالکیت و انواع آن و مواردی که دولت حق دارد برای مصالح عمومی سلب مالکیت بکند و قوانین راجع به سازمانهای اداری و شرکتهای دولتی و قوانین اساسی ایران و قانونهای انجمنهای ایالتی و ولایتی و بلدی ایران، همهی این مسائل را ما مورد بحث قرار میدادیم و او مرتب یادداشت میکرد.
س- آقای دکتر، کجا با ایشان ملاقات میکردید؟
ج- در همان سازمان برنامه و در یک اتاقی که مخصوص خود بنده بود، با او ملاقات داشتم. او به زبان فرانسه آشنا بود و آشنایی عمیقی با من پیدا کرد و بعد موقعی که از ایران میرفت و ما برای بدرقهی او رفتیم در جلوی دیگر رفقا، شرحی از من تعریف کرد. معلوم بود که حرفهای من در او مؤثر واقع شده بود. برنامهای که ما تدوین کرده بودیم با نداشتن منابع کافی در آن زمان بسیار محدود و در حدود پانصد، ششصد میلیون دلار بود، ولی آنها در عملی بودن آن برنامه اشکالاتی کردند. ما انتظار داشتیم مطابق وعدهای که به ایران در زمان جنگ جهانی داده شده بود، برای جبران خسارتها و پاداش کمکهائی که به آنها کردهایم، آمریکا در برنامهی احیای اقتصادی ایران کمک بکند. ولی این هیئتهائی که میآمدند و شاید ارتباطات سیاسی دیگری هم داشتند، در اینباره آن موافقت و همراهی کاملی که تأمین منابع و اعتباراتی برای این کار بکند، نشان نمیدادند.
در این موقع، بهتدریج مخالفت شاه با قوامالسلطنه و کارشکنی درباره او شروع شده بود. شاه با قوامالسلطنه مخالف شده بود، زیرا وی در تخلیه ایران از نیروی شوروی و خاتمه دادن به غائله آذربایجان و مهاباد پیروزی یافته و با تشکیل حزب دموکرات و انتخاب همهی نمایندگان منتسب به آن حزب