برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۶۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۶۰
در خدمت و خیانت روشنفکران
 

دلالت آسمان عمل می کنند. و مگر نه اینکه خیام نیز از همین قضیه متأثر بود و امر زمین را لایق عنایت نمی دانست و مدام از آسمان و فلک می نالید؟ و مگر نه اینکه نظام الملک می نوشت که هر حاکمی برگزیده آسمان است برروی زمین؟ پس مغول و تیموریان که اساس حکومت ها را درینجا بر می انداختند و شهرها را ویران می کردند و قلاع را می کوفتند نیز حق داشتند که خود را نماینده آسمان بدانند. و به هر صورت درین تردیدی نداریم که چنگیز و تیمور خود را شلاق آسمان بر روی زمین می دانسته اند.

و غرضم ازین مقدمات، این که ببینیم آیا نرسیده است روزی که ارزیابی مجددی بکنیم دربارۀ مغول و ایلغار ایشان که چه بزرگ مستمسکی شده است در دست احساس مقصر تراشی ما آدم های درمانده؟ بنایی که پوسیده است به نم رطوبتی نیز فرو خواهد ریخت. پس دیگر چه احتیاجی بنالیدن از زلزله ای یا سیلی؟ یا گذر ارابه سنگین وزنی از جاده مجاور؟ و اگر روشنفکر آن زمانه ها، در حضور مغول و تیموریان، شلاق غضب الهی را می دیده؛ و در قبال هجومشان اگر كمك دهنده نبوده دست کم سکوت یا فرار کرده است. یعنی اگر حضور ایشان را نپذیرفته هیچ ناله ای هم بر نیاورده- پس ما چه حق داریم که پس از هشتصد سال هنوز به عزای آن واقعه بنشینیم و بار تمام خرابی ها و ویرانی ها و انحطاط هامان را به گردن آن ایلغار بگذاریم؟ ازین نوع بهانه جویی و مستمسك طلبي در قضيه ظهور اسلام و شکست حکومت ساسانی در گوشمان چه روضه ها و نوحه ها که نخوانده اند! و حالا دومین ذکر مصیبت بزرگ، قضیه مغول است! و امروز هر تاریخ رسمی و غیر رسمی و مدرسه ای یا دانشگاهی را که باز کنید