برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۱۴۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
ایران در زمان ساسانیان
۱۴۶
 

که هم خویش را صرف توسعه و ترقی مادی و معنوی کشور شاهنشاهی کرده و نصایح و اندرزهای بسیار به یادگار گذاشته‌اند. اردشیر نیز در زمره این سلاطین محبوب است، نصایح و حکم فراوان از او نقل کرده‌اند.[۱] بعلاوه اعمال شاهنشاه گواه لیاقت نظامی و قدرت نفسانی و تدبیر سیاسی اوست و نیز از کارهای او پی می‌بریم، که زندگی اشخاص در نظر او قدرت نداشته است. در ظرف چند سال با دستی محکم اجزاء پراکنده کشور اشکانی را شیرازه بست و آن مملکت متشتت را بواحدی مستحکم مبدل ساخت و حتی بعضی از نواحی شرق را هم، که از اشکانیان فرمان نمی‌بردند، به اطاعت آورد و چنان تشکیلاتی در سیاست و دیانت آماده کرد، که بیش از چهارصد سال دوام یافت. مورخان مشرق هر وقت بخواهند در توصیف و تمجید پادشاهی داد سخن بدهند، بنای بلاد و حفر ترعه‌ها و سایر اعمال عام‌المنفعه را به او منتسب می‌کنند. در مورد اردشیر چه از کتب مورخان مزبور و چه از نام شهرهایی، که با کلمه اردشیر ترکیب گردیده، معلوم می‌شود، که این شاهنشاه در این باب نیز فعالیت و اهتمام بسیار به خرج می‌داده است. از جمله شهر سلوکیه، که اردشیر آن را مجدداً بنا نهاده، وه‌اردشیر خواند و اردشیرخوره و ریو اردشیر و رام اردشیر، که هر سه در پارس بودند، از بناهای اوست. دیگر شهر باستانی مسن[۲] (کرخای میشان) که بنام استرآباذ اردشیر مجددا آبادی یافت. دیگر شهر وهشت‌آباذ اردشیر، که در آغاز اسلام بنام بصره آبادی از سرگرفت و غیره.[۳]

بمرور زمان سرگذشت این شهریار صورت افسانه به خود گرفته است. در افسانه کوچکی، که بنام کارنامگ‌ی اردشیری پابکان[۴] معروف و شرح اعمال و افعال اردشیر در آن مندرج است، مطالبی دیده می‌شود، که متعلق به حکایت کوروش کبیر


  1. کریستنسن، شاهان، فصل سوم.
  2. Mesene
  3. طبری، ۸۲۰، نلدکه، ص ۱۹ و بعد؛ شدر و حسن البصری، اسلام، ج ۱۴، ص ۳۱.
  4. رک بالاتر، ص ۷۷.