ولی میخواست بگوید ایشان بدرد نمیخورد چون ایشان استعداد اینجور تخصص ها را در سطح بین المللی و ممالک غربی جنبهی علمی دارد در ایران تجربه میخواهد و یک مقدار آدم باید زرنگ بمعنی کلمه، یعنی باید یک زرنگیهائی داشته باشد که ایشان نداشت بنابراین بدرد این کار نمیخورد.
ج – خوب شما خودتان جدا کردید که یکی مسئلهی اطلاعاتی است و یکی مسئلهی امنیتی. در مورد مسائل اطلاعاتی بمعنای خیلی وسیع کلمهاش که مسئولیت پاکروان بود از عهدهی کار خیلی خوب بر میآمد و از هر نظر آبرومند بود و واقعاً هم در اشل جهانی، این هیچ بحث ندارد. یعنی من با یکی از دیپلماتهای آمریکا آشنا شدم که بمن گفت که یکی از دو سه نفر درخشانترین آدمی که در تمام زندگیش دیده پاکروان بود. این از یک آمریکائی گفتن این حرف خیلی جالب است چون برخلاف ما عادت به مبالغهی بیجا ندارند. و واقعاً از نقطه نظر آنتلکتوئل پاکروان یک آدم خیلی استثنائی بود. یعنی آدمی بود که مسائل علمی را خیلی خوب میفهمید و یک mathematician بسیار زبردستی بود. با تاریخ آشنائی خیلی دقیق داشت و حافظهی غیرعادی داشت دربارهی مسائل مربوط به تمدن و فرهنگ ملتها. من برای شما بعنوان نمونه داستانی را میگویم که ما در اسرائیل بودیم و شبی ما را به تئاتر بردند، یکی از همان دوستان اسرائیلیمان و با معذرتخواهی که تئاتر به عبری است در باره ماری استوارت ولی چون خانمش که آلمانیالاصل بود و یهودی هم نبود و از هنرپیشگان بزرگ اسرائیل بود آنجا بازی میکرد مایل بود که برویم ببینیم و بعدش هم برویم و با این هنرپیشهها شام بخوریم و ما رفتیم بسیار هم این پیس را خوب بازی میکردند با اینکه ما عبری نمیفهمیدیم اما کاملاً پیس ماری استوارت را آدم میتوانست درک بکند. و وقتی هم که رفتیم شام بخوریم نظر ما را خواستند خوب تعریف کردیم. و پاکروان هم خیلی تعریف کرد و گفت بسیار خوب بوده ولی البته یک اشتباه جزئی در میزانسن شده بود. و یکمرتبه من دیدم که آن خانم هنرپیشه و شوهرش چهار چشمی به پاکروان نگاه میکنند که ببینند پاکروان چه میخواهد بگوید. او گفت که پیراهنی که ماری استوارت تنش بود یا یکی دیگر تنش بود درست مال آن زمان نبود و این صد سال فاصله بود از نظر دوخت آن نوع