این برگ همسنجی شدهاست.
۱۸
گلستان سعدی
است و مجمع مکارم اخلاق.
هر که در سایهٔ عنایت اوست | گنهش طاعتست و دشمن دوست |
بر هر یک از سایر بندگان و حواشی خدمتکاران خدمتی معین است، که اگر در ادای آن خدمت، برخی از آن تهاون و تکاسل روا دارند، هر آینه در معرض خطاب آیند و در محل عتاب، مگر بر این طایفه درویشان، که شکر نعمت بزرگان بر ایشان واجبست و ذکر جمیل و دعاء خیر، و اداء چنین خدمتی در غیب اولیتر است که در حضور، که این به تصنع نزدیکست و آن از تکلف دور و به اجابت مقرون.
پشت دوتای فلک راست شد از خرمی | تا چو تو فرزند زاد مادر ایام را | |||||
حکمت محض است اگر لطف جهان آفرین | خاص کند بندهئی، مصلحت عام را | |||||
دولت جاوید یافت، هر که نکونام زیست | کز عقبش ذکر خیر، زنده کند نام را |